دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
معماری و ابعاد آموزش آن بر پایه متون حکمی (با تأکید بر حفظ هویت ایرانِ اسلامی)
1
10
FA
اسما
خامه چیان
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
مصطفی
آزاد
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.
حمیدرضا
فرشچی
استادیار معماری، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
معماری هر سرزمین، نشان هویت آن است. ایران با پیشینه درخشانش در تمدن و گسترش دین اسلام در آن، دارای هویت تاریخی، ایرانی، اسلامی قوی است که لازمه حفظ آن شناخت اصول بنیادی و مبانی نظری معماری است. در گذشته، اصول و ارزشها در غالب نظام استاد شاگردی در بستر فرهنگی جامعه منتقل میشده است که امروزه جای این آموزش در مدارس معماری خالیست. بهترین راه شناخت آموزش معماری در معماری سنتی مراجعه به بناها و مکتوبات مرتبط با معماری است که در این زمینه اثر تدوین شدهای که مستقیماً مرتبط با معماری باشد، به ما ارث نرسیده و اغلب تحقیقات به شکل توصیفی برروی آثار انجام شده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این سؤال است که پشتوانه علمی و ارزشی معماری سنتی ما چه بوده است؟ چگونه میتوان آن را آموزش داد؟ در این مسیر سعی شده با تأکید بر متون فارسی درجه یک در دوره زمانی سده اول تا دوازدهم مبانی بنیادی علمی و حکمی (معرفتی) آنان به روش استنادی و در پی آن استنباطی بررسی شود. در این راستا با مطالعه متون کهن حکمی و فیشبرداری و استخراج مطالب مرتبط با معماری، مواردی که از آنها میتوان در آموزش معماران آینده استفاده کرد، مورد توجه قرار گرفته است. کتابهای احصاء العلوم، مجمل الحکمه، گزیده اخوان الصفا، رساله معماریه، فتوتنامه بنایان نمونههای مورد بررسی هستند. یافتههای تحقیق در متون کهن مبین این است که معماری با فنون و علوم نظری- عملی دیگر نظیر ریاضیات، هندسه، علم حیل و موسیقی در ارتباط بوده و آموزش معماری همراه با تعالیم اخلاقی و اعتقادی با محور جهانبینی توحیدی بوده است. همراه کردن آموزشهای اخلاقی در کنار آموزشهای حرفهای لازمه معماری با هویت در آینده کشورمان است. بازبینی در شرح دروس دانشگاهی رشته معماری و رشتههای مرتبط آن راهکاری برای رسیدن به هدف است.
آموزش معماری,هویت ایرانِ اسلامی,مبانی نظری,متون کهن فارسی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50328.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50328_b2f85fc77923095e6e3fe56a15ddde5a.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
برنامهریزی منظر با رویکرد بومشناختی، نمونه موردی: راهبرد توسعه فضاهای باز و سبز حومهای در منطقه ۱۹ شهرداری تهران
11
21
FA
سید حسن
تقوایی
دانشیار گروه معماری منظر، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
امیر
سمیاری
استادیار گروه معماری منظر، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
a_semiari@sbu.ac.ir
توسعه نامتعادل فضایی– کالبدی شهرها بویژه در مناطق حومهای، همواره تخریب فضاهای باز و سبز را در پی دارد. از آن جا که رویکرد بومشناسی منظر با دیدگاه کلنگر رابطه انسان و طبیعت را مورد بررسی قرار میدهد، از جایگاهی منحصربه فرد در برنامهریزی پایدار منظر برخوردار است. این مقاله، در پی تبیین گامهای اصلی در فرایند برنامهریزی بومشناختی براساس روش تحلیل محتوا در ادبیات تخصصی معماری منظر با هدف شناخت راهبردهای توسعه فضاهای باز و سبز درون و پیرامون شهرها است. در این مورد، فرض مقاله بر مفاهیم انتزاعیِ پایه در مدل "لکه-دالان-بستر(ماتریس)" و "مفهوم چارچوب" بهمنظور تبیین و طبقهبندی عرصههای باز و سبز تکیه دارد. به این ترتیب، تعمیم گزارههای منطقی حاصل از مفاهیم پایه و تطبیق آنها با پژوهشهای پیشین که به شیوههای کمی به مطالعه ساختار منظر در مقیاس منطقهای شهر تهران پرداختهاند، طبقهبندی فضاهای باز و سبز را در سه دسته مناطق تولیدی، حفاظتی و تعاملی امکانپذیر ساخت. در نهایت با تعمیم راهبردهای موجود در قالب یک پژوهش موردی در منطقه ۱۹ شهرداری تهران که از قابلیتهای طبیعی و ماهیت حومهای برخوردار است، سیاستها در دو مقیاس میانی و خرد تدوین شد. نتایج مطالعه نشان داد که طیف وسیعی از فضاهای باز و سبز منطقه ۱۹ شهرداری تهران دارای ماهیت مناطق تعاملی هستند. توسعه فضاهای باز و سبز حومهای در مناطق تعاملی باید با تکیه بر مفاهیم «انسجام» و «پیوستگی» در برنامهریزی بومشناسی منظر مدنظر قرار گیرد. محصول این پژوهش رویکردی مقدماتی را در سیاستگذاریِ فضاهای باز و سبز مناطق حومهای با نگرش معماری منظر معرفی مینماید.
برنامهریزی بومشناختی منظر,مناطق حومهای, مناطق تعاملی,معماری منظر,فضای باز و سبز شهری
https://www.armanshahrjournal.com/article_50331.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50331_1785a096c401888c708762e750be7695.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
ارائه الگوی کارآمد جهت ارتقاء سازه به دانشجویان معماری (با تأکید بر بازنگری محتوای درس)
23
33
FA
سارا
سلیمانی
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
s_soleimani@iust.ac.ir
صلاح الدین
مولانایی
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
drmolanai@alumni.iust.ac.ir
سازه عامل مؤثری در خدمت هنر معماری است و معمار باید بتواند به گونهای هنرمندانه در خلق آثار خود از آن بهره جوید. ضرورت آموزش سازه به دانشجویان معماری، دانشکدههای معماری را با چالشهای اساسی در فرآیند آمادهسازی دانشجو جهت فعالیت حرفهای روبهرو ساخته است. در حال حاضر ساختار آموزشی سازه، به صورت مشخص برای بیشتر دانشجویان معماری ناکافی بهنظر میرسد. آموزش بهصورت سنتی بر پایه روش مهندسی صورت میپذیرد که این روش بهطور فزایندهای به سمت ناکارآمدی گام بر میدارد. بیتوجهی به آموزش سازه مشکلات متعددی را در عرصه حرفهای فراهم ساخته و کیفیت ساختوساز را در سطح جامعه با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در این راستا، هدف این پژوهش ارائه یک محتوای آموزشی اثربخش برای درس سازه در رشته معماری است، بهطوریکه به یادگیری معنیدار و قابل کاربرد، مبتنی بر درک، تجزیه و تحلیل، نوآوری و خلاقیت در درس سازه منجر شده، بهعلاوه نوعی از فرآیندهای ذهنی را ایجاد کند که موجب تقویت توانایی انتقال دانش در موقعیتهای جدید شود. هدف متعالیتر بهرهبرداری هوشمندانه از توان سازه در تمام مراحل طراحی معماری است. لذا برای دستیابی به چنین قدرت و توانایی، دانشجو باید به درک عمیقتر از رفتار سازهای ساختمان دست یابد. برای نیل به این اهداف، در پژوهش حاضر از روش تحقیق پیمایشی (دلفی) و تحلیل محتوا با توجه به جامعه آماری تحقیق استفاده شده است. نتایج نشان میدهد در تدوین الگوی پیشرفته آموزش معماری، چنانچه شروع آموزش سازه از ابتدای آموزش معماری شکل گرفته و بازنگری و تصحیح محتوای دروس در بخش سازه انجام پذیرد؛ با استفاده از روشهای آموزش مبتنی بر اصل همگرایی سازه و معماری و با تأکید بر عدم آموزش مجرد سازه میتوان سطح درک مفاهیم سازهای دانشجویان معماری را ارتقاء داد.
آموزش,معماری,سازه,برنامه درسی,محتوای درس
https://www.armanshahrjournal.com/article_50334.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50334_46fce476eea943bfa4eeb7841a7858f2.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
ابعاد پایداری اجتماعی در کالبد محلههای سنتی ایران، نمونه موردی: محله سنگسیاه شیراز
35
54
FA
سیده مهسا
عبدالله زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد «مطالعات معماری ایران»، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
mahsa.abdh@gmail.com
محمود
ارژمند
دانشجوی دوره دکتری، مربی معماری، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران.
احمد
امین پور
دکتری معماری، عضو هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنراصفهان، اصفهان، ایران
محلههای سنتی ما روزگاری محیطی امن، توأم با آسایش و رفاه برای ساکنان آن بود. در گذشته، محله بهمثابه خانه خانوادهها بود و خانوادهها نسبت به محله مسکونی همان احساس خانه خود را داشتند. این فضاها با تکیه بر نیازها، ارزشها و شرایط متغییر جامعه انسانی آن روز بهوجود آمده و بهعنوان مصداقی از محلههای پایدار علاوه بر پاسخگویی به عملکرد مادی، نیازهای روحی و روانی شهروندان را پاسخگو بوده است. اما نظام ساختاری شهرهای سنتی به دنبال پیروی از اصول شهرسازی مدرن دستخوش تحولات چشمگیری شد. به گونهای که امروز ناکارآمدی و از همگسیختگی و به عبارتی ناپایداری در محلههای شهری دیده میشود. عدم احساس تعلق به محیط زندگی و کاهش ارتباطات اجتماعی که پیامد عدم تطابق ساخت اجتماعی با ساخت فضایی شهرهای امروزی از مشکلات محلههای معاصر است. در این مقاله با بهرهگیری از شیوه توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای و مطالعات میدانی به بررسی ابعاد پایداری اجتماعی در کالبد محله سنگ سیاه شیراز بهمنظور آشنایی با ارزشهای پایدار در کالبد محلههای سنتی و بهرهگیری از آن در طراحی معاصر پرداخته میشود. در این راستا با مروری بر مفاهیم پایداری و معرفی ویژگیهای محله پایدار، به بررسی ویژگیهای کالبدی محله سنگ سیاه که در تحقق ابعاد پایداری اجتماعی نقش مؤثری داشتند اشاره شده تا از آن به عنوان راهکاری مؤثر در جهت تحقق اهداف پایداری در شهرهای امروز استفاده شود. در نهایت مشخص شد که درونگرایی، رعایت حریم و سلسله مراتب ساختاری در محله سنگسیاه از یک سو و تنوع کالبدی و اجتماعی در محله، مقیاس مناسب، وجود عرصههای گوناگون معادل سطوح مختلف تعاملات اجتماعی، فضاهای عمومی و عوامل هویتبخش از سوی دیگر از عوامل اصلی در دستیابی به پایداری اجتماعی در این محله بوده است.
محله,پایداری اجتماعی,هویت,مشارکت, سنگسیاه
https://www.armanshahrjournal.com/article_50335.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50335_39502a7f86684c014172af3daa3a0ed6.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
رهیافت های ارتقاء خلاقیت کودک در طراحی خانه
55
67
FA
عاطفه
کاردان
عضو هیات علمی )مربی(، دانشکده معماری و شهرسازی، موسسه آموزش عالی دانش پژوهان، اصفهان، ایران.
atefehkardan@yahoo.com
عیسی
حجت
استادیار معماری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
isahojat@ut.ac.ir
مینو
شفایی
0000-0002-4840-8553
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان ایران.
m.shafaei@aui.ac.ir
از مهم ترین نیازهای هر جامعه، تعلیم و تربیت افرادی است که با اتکا به نیروی اراده و تعقل خویش، خلاقانه بیندیشند و به جای وابستگی و استفاده از دستاوردهای دیگران، خود مولد دانش، فناوری و فرهنگ مناسب برای زندگی مستقل در عصر دانایی باشند. یکی از ویژگی های انسان که پرورش آن می تواند در پیشرفت فرد در جامعه مؤثر باشد، خلاقیت است.<br />از آن جا که بهترین زمان برای تربیت و شکوفا کردن استعدادها دوره کودکی است، چگونگی رشد و پرورش نیروی خلاقیت در کودکان به عنوان یک نیاز بشری در تمام ابعاد زندگی آینده آنان مطرح است. بسیاری از نظریه های مربوط به خلاقیت، بر رابطه کودک و خانواده تأکید دارند. از آنجا که بستر رابطه کودک با افراد خانواده در خانه اتفاق می افتد، این مقاله برآن است تا به ارائه رهیافت هایی در طراحی خانه جهت ارتقاء خلاقیت کودکان بپردازد. روش تحقیق کمی- کیفی بوده است و از روش های مستقیم از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه از 40 کودک در بازه سنی 3 تا 12 سال در اصفهان و روش های غیرمستقیم جمع آوری اطلاعات از جمله مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. همچنین شیوه تجزیه و تحلیل، توصیفی- تحلیلی است. براساس پژوهش انجام شده عوامل متعددی بر ارتقأ خلاقیت کودکان تأثیرگذار است. در میان این عوامل، خیال پردازی، کنجکاوی، بازی و مشارکت انتخاب شده که تأثیر آن ها در ارتقاء خلاقیت کودکان به تفصیل بیان می شود. یافته های تحقیق بیان م یدارد ارتباط فضاهای بسته با طبیعت، طراحی فضاهای گردهم آورنده و طراحی کنج در خانه می تواند در جهت ارتقاء عوامل مؤثر در خلاقیت و در نتیجه پرورش خلاقیت مؤثر باشد.
طراحی خانه,ارتقاء خلاقیت,خلاقیت کودک
https://www.armanshahrjournal.com/article_50440.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50440_aa19d49ff65ff03b2e5353ee20f3f436.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تحلیل میزان و کیفیت توجه به جایگاه اقلیم در مطالعات معماری ایران
69
77
FA
محمدجواد
مهدوی نژاد
0000-0002-6454-6518
دانشیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
mahdavinejad@modares.ac.ir
سونیا
سیلوایه
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
sonya_silvayeh@yahoo.com
یحیی
نوریان
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
سکونت گاه های انسان ها از گذشته های دور بارز بوده است. موضوع توجه به اقلیم، بهره وری و مصرف هوشمندانه انرژی در مطالعات بسیاری از پژوهشگران حضور دارد اما رویکردهای متنوعی در برخورد با آن وجود دارد. پرسش این است که درحوزه معماری ایرانی، معماری معاصر ایران، اقلیم و مطالعات آن چه جایگاهی دارد؟ تا چه اندازه به مطالعات اقلیمی در مقالات اخیر در حوزه معماری ایرانی توجه شده است؟ و سیر تحول پژوهش های صورت گرفته در حوزه معماری سنتی ایران، در مقالات علمی و پژوهشی ایرانی، چه تحولی را در حوزه توجه به اقلیم در سال های اخیر نشان می دهد؟ هدف از این پژوهش، ارائه تحلیلی از روند حاکم بر میزان توجه پژوهشگران به موضوع اقلیم، در مقالات حوزه معماری سنتی در مجلات علمی- پژوهشی در ده سال اخیر است. این بازه مقالاتی را در بر می گیرد که از سال 1380 تا 1389 منتشر شده اند. تکنیک مورد استفاده در تحقیق روش تحلیل محتوا، و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای میباشد، در طی این پژوهش 46 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. نتایج بدست آمده نشان دهنده آن است که با وجود روند رو به افزایش پرداختن به موضوع رابطه اقلیم و معماری سنتی به طور سالانه، جنبه توصیفی پژوهشها نسبت به جنبه کاربردی آنها افزایش پیدا کرده است. تحلیل های ارائه شده، غالباً فاقد محاسبات ریاضی هستند و کمتر به کار حل مسائل عینی و کاربست روشهای سنتی یا امروزی مرتبط با اقلیم خواهند آمد. برآورد حاصله از مقاله، خطر انحصار پژوهش اقلیمی در عرصه نظر و غیرکاربرد تر شدن این مطالعات را گوشزد می کند. از این رو مقاله با تحلیل روند مورد نظر پیشنهاد می کند، پژوهشهای آینده این عرصه، به سمت جنبه های کاربردی تر موضوع هدف گذاری شوند.
اقلیم,معماری معاصر ایران,مطالعات معماری,تحلیل محتوا,بهره وری و مصرف هوشمندانه انرژی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50445.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50445_439a2a98c32dd11bd8ebc3e31c955928.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تناظر انسان و هستی در اندیشه اسلامی و بازتاب آن در معماری اسلامی
79
93
FA
عبدالحمید
نقره کار
دانشیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
فرهنگ
مظفر
دانشیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
m.mozafar@aui.ac.ir
سمانه
تقدیر
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
s_taghdir@iust.ac.ir
اگرچه در بیشتر نگرش های معناگرا نوع تعامل انسان با هستی را از موضوعات مهم و تأثیرگذار در حوزه خلق آثار معماری دانسته اند ولی ابعاد و جزئیات این تعامل به ویژه در نگرش اسلامی همراه با تأثیرات آن در معماری چندان روشن نشده است. این مقاله تلاش نموده با توجه به تعریف انسان، هستی، معماری و ظرفیت های هریک و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر از منظر اسلام (با مبنا قراردادن دیدگاه حکمت متعالیه)، رابطه بین آن ها را در قالب مدلی کاربردی در حوزه معماری ارائه نموده و براساس آن تعریفی از معماری شایسته ارائه نماید. این مقاله با توجه به آموزه های اسلامی، (به ویژه حدیث حضرت علی (ع) به تعریف مراتب نفس انسان (نامی نباتی، حسی حیوانی، ناطقه قدسی، کلی الهی)، قوا و نیازهای او پرداخته و سپس باتوجه به مراتب هستی و ظرفیت های آن، به وسیله مدلی، تناظر بین مراتب وجودی نفس انسان و هستی را نشان داده است. همچنین با روش استدلال و استنباط منطقی ثابت می نماید معماری شایسته م یتواند قابلی تهایی متناظر با مراتب وجود انسان و هستی داشته باشد و به انسان کمک نماید تا با استفاده از ابزار ادراکی خود (حس، خیال، عقل، قلب) درک مناسبی از مراتب هستی پیدا نموده و بستر اغنای نیازهای مراتب چهارگانه نفس خود را متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی در فضای معماری فراهم آورد. بنابر دستاوردهای این پژوهش هر اثر معماری متناسب با مرتبه وجودی معمار آن، دارای یک مرتبه وجودی است و هر اندازه بستر مناس بتری برای کمک به انسان در شناخت خود و هستی، و در راستای رشد و تعالی انسان برای رسیدن به مقام انسان کامل و قرب الی ا... مهیا نماید، دارای مرتبه وجودی بالاتری بوده و از شایستگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
انسان,هستی,معماری,مراتب وجود,مبانی اسلامی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50447.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50447_e2f47f82c646dc78a298225d52715d33.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
چگونگی مسیریابی مردان و زنان در فضای شهری
95
105
FA
فرح
حبیب
دانشیار معماری، دانشکده هنر ومعماری، واحد علوم وتحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
prof.farah.habib@gmail.com
تکتم
حنایی
0000-0002-9750-1041
استادیار شهرسازی، گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
toktamhanaee@yahoo.com
رفتار مسیریابی در فضای شهری با دریافت اطلاعات از محیط انجام می شود. اطلاعاتی که فرد ناظر در هنگام تعیین مسیر نیاز دارد، شامل مکان قرارگیری و یا نقطه مبدا حرکت، مقصد نهایی و مسیرهای ارتبا طدهنده میان دو نقطه مبدا و مقصد است. این مقاله در پی بیان این مسأله است که مردان و زنان چگونه در مسیرهای متفاوت از طریق دریافت اطلاعات انتخاب مسیر م یکنند؟ مردان و زنان چه تفاوت هایی در استفاده از عوامل راهنمای مسیریابی دارند؟ روش تحقیق این مقاله تحلیلی- توصیفی بوده و برای گردآوری داده ها از روش کیفی، تهیه پرسشنامه ب ههمراه تصاویر استفاده شده است. حجم جامعه آماری برابر با 300 نفر از مردان و زنان در خیابان های امام رضا، دانشگاه و امام خمینی است؛ که از طریق فرمول کوکران حجم جامعه محاسبه گردیده است. در هر خیابان 100 پرسشنامه تکمیل شد، که از این میان 50 پرسشنامه از زنان و 50 پرسشنامه از مردان سؤال شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد، رفتار مسیریابی مردان و زنان تفاوت دارد و آ نها از عناصر بصری متفاوتی در هنگام حرکت در مسیرهای مختلف استفاده می کنند. مردان از میان عوامل راهنمای مسیریابی، ابتدا به معابر توجه م یکنند، در صورتی که زنان بیشتر به نشانه ها اهمیت میدهند. در هنگام استفاده از معابر، مردان از طریق شمردن تقاطع ها و زنان با استفاده از نام معابر انتخاب مسیر می نمایند. از دیگر تفاوت های مردان و زنان در هنگام مسیریابی توجه آن ها به ویژگی های متفاوت نشانه ها است. مردان نشانه هایی که در فاصله های دورتر و با طبقات بیشتر را بهتر شناسایی می کنند. از سویی دیگر، زنان در هنگام مسیریابی بیشتر از نشانه های مستقر در فواصل نزدیک و با تعداد طبقات کمتر، استفاده می کنند.
جداره ها,معابر,مردان و زنان,مسیریابی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50450.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50450_f8c9ab5b81f676f80c09796ce7a0c0c6.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
خوانش بصری گرافیک محیطی درفضاهای شهری با تأکید بر نقاشی دیواری، نمونه موردی: تهران
107
118
FA
حسن
سجادزاده
استادیار شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
h.sajadzadeh@gmail.com
مهرداد
کریمی مشاور
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
mk.moshaver@yahoo.com
سلمان
وحدت
دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
گرافیک محیطی به عنوان یکی از عوامل بصری در محیط های شهری امکانات مختلفی را برای تسهیل در امر ارتباط، ادراک محیط و همچنین ایجاد هویت بصری ب هکار م یگیرد؛ برای ارتقای کیفیات بصری و افزایش غنای حسی دیداری در فضاهای شهری از نمودهای بصری همچون نقاشی دیواری که یکی از شاخه های اصلی گرافیگ محیطی و از مؤلفه های بصری شهر است، بهره می گیرد. لذا هدف از این پژوهش اولوی تسنجی شاخص های گرافیک محیطی (نقاشی دیواری) توسط متخصصین و ارزیابی و رتب هبندی نقاشی های دیواری تهران در دو فضای میدان و خیابان بر اساس دیدگاه های است. در این روش نقاشی های دیواری تهران در سه خوشه (ANP) شهروندان با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه (معیار) و بیست شاخص با استفاده از نرم افزار سوپردیسیژن تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان م یدهد درخوشه موقعیت استقرار، شاخص مکان یابی مناسب اثر در خوشه ساختار بصری، شاخص ترکیب رنگی مناسب و در خوشه معماری بنا و محیط پیرامون، شاخص تناسب موضوع و محتوای اثر با محیط، بیشترین امتیاز را نسبت به سایر شاخص های گروه خود از دیدگاه متخصصین داشته اند. براساس نتایج تحلیلی مشاهده می شود بین نقاشی های دیواری که در خیابان و میدان واقع شده تفاو تهایی وجود دارد؛ در فضاهای مکث (میدان) میزان خوانش مخاطبان (عابرین پیاده) از جزئیات و تناسبات اجزاء ترکیبات رنگی و موضوع آثار نسبت به فضاهای تردد (خیابان) بیشتر است و مردم سریع تر پیام های بصری و محتوای دیوارنگاری ها را دریافت می کنند. نقاشی های دیواری که با توجه به معماری بنا، فرم و شکل زمینه اجرا شده و در چند سطح و در راستای غیر ممتد قرار گرفته اند موجب پویایی و تنوع بصری در محیط شده و نظر بیشتر مخاطبان را نسبت به سایر آثار به خود جذب کرده اند.
گرافیک محیطی,نقاشی دیواری,خوانش بصری,فضاهای شهری,تهران
https://www.armanshahrjournal.com/article_50453.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50453_30720d45dda1dfeb5678d1dafa1cc910.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تدوین مدل شاخص های مکانی پایداری اجتماعی به کمک روش دلفی و تکنیک شانون
119
129
FA
اسماعیل
شیعه
00000002-2870-8719
استاد شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
esmaeil.shieh@gmail.com
سید عبدالهادی
دانشپور
استادیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
daneshpour@iust.ac.ir
مریم
روستا
استادیار شهرسازی شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
m-roosta@shirazu.ac.ir
اگرچه "پایداری اجتماعی" مفهومی در حوزه علوم اجتماعی است، اما دس تیابی به آن و تحقق "اجتماع پایدار" مستلزم تلاشی میان رشته ای است. در این میان دانش های محیطی از جمله شهرسازی نیز با بسترسازی محیطی در جهت نیل به یک اجتماع پایدار، نقش به سزایی ایفا م یکنند. در این راستا، تدوین شاخ صهایی در حوزه شهرسازی که می تواند بر ارتقاء پایداری اجتماعی مؤثر باشد، م یتواند چارچوبی فراروی طراحان و برنام هریزان شهری قرار دهد. در این مقاله که بخشی از یک پژوهش است، تدوین، تدقیق و پالایش این شاخص ها و تدوین مدلی از آ نها به کمک "روش دلفی" و "تکنیک شانون" مد نظر است. دو پرسش اصلی این مرحله از پژوهش آن است که اولاً؛ شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی کدامند و دوماً چگونه می توان به کمک روش دلفی به تدوین مدلی از این شاخ صها دست یافت؟ منظور از شاخص های مکانی، شاخ صهایی کیفی هستند که به حوزه مفهومی "مکان" در شهرسازی اشاره دارند. به منظور پاسخ گویی به پرس شهای پژوهش به روش دلفی، پژوه شگر، به جمع آوری نظریه های حلقه ده نفره ای از متخصصان حوزه شهرسازی در دو مرحله به صورت مصاحبه و پرس شنامه پرداخت. داده های حاصل از توافق متخصصان، به کمک تکنیک شانون، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مهم ترین دسته شاخص مکانیِ تأثیرگذار بر ارتقاء پایداری اجتماعی، دسته شاخص "امنیت" است که شامل شاخص های: ایمنی، امنیت و حریم در عرصه های شهری است. پس از آن، دسته شاخص "فعالیت پذیری" متشکل از شاخص های: تنوع فعالیتی، اختلاط کاربری، دسترسی پذیری، تسهیلات و زیرساخت های مطلوب، وجود مسجد و بازار و بازارچه های محلی قرار دارد. در نهایت، مدل شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء پایداریی اجتماعی که شامل 21 شاخص در پنج دسته اصلی؛ "امنیت"، "فعالیت پذیری"، "هویت مندی"، "مردم مداری" و "یکپارچگی کالبدی" تدوین شد که در این مدل، وزن هر دسته و ترتیب اهمیت شاخص ها در هر دسته نشان داده شده است.
پایداری اجتماعی,روش دلفی,تکنیک شانون
https://www.armanshahrjournal.com/article_50454.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50454_d66b1cb7ec5ff7aa0de36a2ec045672a.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
بررسی نقش عوامل اجتماعی و کالبدی بر احساس امنیت شهروندان در شهر رشت
131
142
FA
نورالدین
عظیمی
دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران.
azimi@guilan.ac.ir
نجمه
کرمی
کارشناسی ارشد برنام هریزی منطق های، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران.
فاطمه
عطابخش
کارشناسی ارشد برنام هریزی منطق های، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران.
امنیت شهری یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در کیفیت زندگی شهروندان محسوب می شود. حضور مردم در فضاهای عمومی شهری به میزان احساس امنیت آن ها از این فضاها بستگی دارد و فقدان امنیت یا ترس از بزه و یا مورد تعرض قرار گرفتن در برابر رفتارهای غیرمدنی و خشن موجب ترس و تحدید حضور افراد در عرصه های عمومی شهر می شود. این مقاله به بررسی نقش عوامل اجتماعی و کالبدی مؤثر بر احساس امنیت در شهر رشت می پردازد. با توجه به اینکه امنیت و علل ناامنی شاخص های مهم مرتبط با کیفیت زندگی ساکنان در مجتمع های زیستی محسوب می شوند، شناسایی عوامل مرتبط با امنیت شهری، طراحان و سیاستگذاران را در برنامه ریزی و اصلاح کیفیت زندگی شهروندان کمک می کند. روش کلی تحقیق به کار رفته در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است و داده های مورد استفاده در آن از طریق بررسی میدانی و تکمیل پرسشنامه از ساکنان شش محله شهری در رشت به دست آمده است. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری ناپارامتری ویلکاکسون و واریانس یک طرفه آنووا جهت مقایسه احساس امنیت در بین محله ها استفاده شده است. همچنین برای شناسایی عوامل مؤثر بر میزان امنیت شهری از تحلیل رگرسیون OLS بهره گرفته شده است. یافته های مهم این تحقیق نشان می دهد که میزان احساس امنیت برای شهروندان بر حسب موقعیت زمانی شب و روز، جنسیت افراد و محله های مختلف شهر دارای تفاوت معنی داری است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر آن است که از میان متغیرهای انتخاب شده، امن بودن محله برای کودکان، کیفیت معابر، میزان روشنایی و وجود ساختمان های فرسوده و متروکه مه مترین عوامل پیش بینی کننده میزان احساس امنیت شهروندان محسوب می شوند.
احساس امنیت شهروندان,محله های شهری,عوامل اجتماعی و کالبدی,رشت
https://www.armanshahrjournal.com/article_50474.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50474_c47690bb68b8fbd884b2c7559dd53719.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
بررسی تأثیر ایجاد کاربری مناسب در بهبود کارکرد اقتصادی بناهای باارزش فرهنگی- تاریخی و جلوگیری از تخریب و فرسودگی بافت تاریخی شهر شیراز، نمونه موردی: مجموعه پاکیاری
143
152
FA
ویدا
عیسی خانی
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بروجرد، بروجرد، ایران.
vida.eisakhani@gmail.com
محمدرضا
بمانیان
0000-0001-7230-5186
استاد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
bemanian@modares.ac.ir
هادی
کشمیری
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، شیراز، ایران.
keshmirihadi@yahoo.com
بناهای باارزش فرهنگی– تاریخی در شهر شیراز، در طی دهه های اخیر با عدم توجه شهروندان مواجه شده و این عامل باعث رسوخ هرچه بیشتر فرسودگی در این بناها بوده است. یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در فرسودگی بناها را می توان عامل اقتصاد دانست. چرا که این عامل مهم ترین تأثیر را در حیات و یا زوال شهرها در طول تاریخ داشته است. این مقاله برانست تا با توجه به اهمیت عامل اقتصاد در پویایی و سرزندگی شهرها، تأثیر آ ن را در بافت تاریخی شهر شیراز مورد بررسی قرار داده و با بررسی خصوصیات محدوده مورد نظر و تحلیل تأثیر کاربری های مختلف در آن از طریق روش هایی چون روش AHP و نظرسنجی و تهیه پرسشنامه از افراد ساکن در بافت و خارج از آن، در نهایت کاربری متناسب با این محدوده که بتواند در کنار حفظ شأن تاریخی بناها، بیشترین رونق اقتصادی را با تأکید بر اقتصاد فرهنگی در محدوده به وجود بیاورد، معرفی کند. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است که با جم عآوری اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای و روش میدانی، به تحلیل این اطلاعات بر روی محدوده مورد نظر پرداخته است. بررسی نتایج نشان داده است که ایجاد کاربری معاصر و متناسب با نیازهای امروز، بهبود بازدهی اقتصادی بافت تاریخی را در پی داشته و موجب ورود مجدد حیات و پویایی به کالبد بناهای باارزش خواهد شد و در نهایت مانع از تخریب بناها و بافت تاریخی می شود.
بافت تاریخی فرسوده,بناهای باارزش تاریخی,کاربری معاصر,بازدهی اقتصادی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50478.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50478_ed012674e877e05ca1350df3caeb3cb9.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
ارزیابی جداره های خیابان چهارباغ اصفهان و ارائه الگو برای آن با به کارگیری هندسه فراکتال
153
164
FA
فروغ
مدنی
کارشناس ارشد طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
fo.madani@yahoo.com
آرمین
بهرامیان
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
محمود
قلعه نویی
استادیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
مجتبی
روشن
مربی معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران.
یکی از دیدگاه های مؤثر در علوم معماری و شهرسازی نظریه سیستم های پیچیده است که هندسه مربوط به آن، هندسه فراکتال است. تا به امروز تحلیل فراکتال و محاسبه بُعد فراکتال به عنوان ابزار تحلیل کاربردی در رشته شهرسازی، در مقیاس های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. آ نچه که این روش را از دیگر روش ها متمایز میکند، الگوگیری از زمینه های موجود در سایت به منظور تحلیل و ارائه الگوها و راهنما برای توسعه های جدید در امتداد یک فرآیند پویا استکه تأثیر نظریه ها و سلیقه های متفاوت فردی را تعدیل م یکند. یکی از مشکلاتی که اکثر شهرهای ایران با آن مواجه است توسعه های جدید ناهمخوان در بافت های باارزش تاریخی است که چگونگی الگوگیری و طراحی ساخت های جدید در کنار بدنه ها و عناصر تاریخی مورد اهمیت قرار می دهد. آنچه که در این پژوهش مورد نظر است ارائه یک روش تحلیل و طراحی با استفاده از مبانی هندسه فراکتال و انداز هگیری بٌعد فراکتال که روشی کمی برای اندازه گیری و تحلیل پیچیدگی بصری است، می باشد که در این پژوهش با توجه به ماهیت و مقیاس نمونه مورد بررسی از روش "شمارش خانه ها" برای اندازه گیری بُعد فراکتال استفاده می شود. بدین منظور با بررسی جداره های شهری مطلوب در محدوده مورد نظر به ارائه الگوها و راهنماهایی برای توسعه های جدید براساس شاخص های زمینه ای پرداخته می شود. در این مقاله خیابان چهارباغ عباسی، یکی از محورهای اصلی اصفهان ب هعنوان نمونه موردی انتخاب شده و بدین منظور ابتدا جداره های باارزش تاریخی در محدوده شناسایی شده و سپس بُعد فراکتال آن با روش شمارش خان هها توسط نرم افزار بنوا 1/3 به دست آمد.سپس عدد به دست آمده به ساختاری هندسی تبدیل شده و به عنوان چارچوب و راهنمای طراحی برای ساماندهی و توسعه جدید در این خیابان تاریخی ارائه شده است.
هندسه فراکتال,جداره های شهری,الگو,چهارباغ عباسی,بُعد فراکتال
https://www.armanshahrjournal.com/article_50480.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50480_2f9ade536b207a9415152004e1213370.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تحلیل سطح و نوع اثرگذاری عوامل کالبدی بر کیفیت زندگی در بافتهای قدیمی شهر بجنورد
165
175
FA
علیرضا
بندرآباد
استادیار گروه شهرسازی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
bandarabad@iauctb.ac.ir
آیدا
صابری
دانشجوی کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
سینا
عطائی
عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی،تهران، ایران.
در این پژوهش که با هدف تحلیل و تعیین نحوه اثرگذاری عوامل کالبدی بر سطح کیفیت محیط سکونت در بافت دارای قدمت شهرستان بجنورد انجام شده است، به بررسی روابط وابستگی و علّی شاخص های مؤثر در این دو حوزه پرداخته شده است. براساس یافته های نظری، شاخص های کالبدی عمده شامل (کاربری زمین، تراکم ساختمانی، کیفیت ابنیه، شبکه دسترسی) دسته بندی شده و رابطه وابستگی هر یک از آ نها بر روی شاخص های کیفی شامل (کیفیت دسترسی شبکه معابر، کیفیت ایمنی و معابر، کیفیت بافت دسترسی به خدمات، کیفیت سیمای محله، کیفیت ابنیه)، با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. در انتها ب همنظور شناخت نوع اثرگذاری هر یک از متغیرها و بازشناسی متغیرهای اثرگذار مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت محیط سکونت، چرخه های علّی و معلولی بر پایه تفکر پویایی- شناسی مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج نشان م یدهد که ساختار شبکه دسترسی و همچنین سطح تراکم ساختمانی، بیشترین سهم را در تبیین واریانس متغیر وابسته داشته اند. بالا بودن سطح یکپارچگی معابر محله هدف و پایین بودن ضریب برخورداری محله از خدمات اصلی نسبت به جمعیت خود، بیانگر این مطلب است که این محله از یک سو به دلیل ساختار فضایی یکپارچه ناشی از گره های ترافیکی مؤثر، نفوذپذیری بالایی داشته اما از سوی دیگر کاربری های موجود در آن قادر به جذب سفرهای صورت گرفته و ایجاد یک گره عملکردی نیستند. همچنین متغیرهای کیفیت ابنیه و تراکم ساختمانی در کنار دو متغیر شبکه دسترسی و تراکم ساختمانی به طور مستقیم و بدون واسطه بر روی سطح کیفیت سکونت در محله هدف اثرگذارند.
کیفیت محیط زندگی,عوامل کالبدی,پویایی شناسی سیستم ها,چیدمان فضا
https://www.armanshahrjournal.com/article_50482.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50482_7af52e9f46c7fd7c4e7b50486fb73640.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
08
23
ترس از جرم در فضای شهری؛ شناسایی مؤلفه های مکانی اثرگذار بر کنترل ترس و افزایش امنیت اجتماعی بر پایه چارچوب های نظری
177
190
FA
محمدرضا
پو رمحمدی
استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
مهشید
قربانیان
استادیار طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
ghorbanian@iust.ac.ir
ترس و نگرانی از جرم و بز هدیدگی یکی از تر سهایی است که بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ امروزه به نوعی با آن درگیرند که کیفیت زندگی و رفتار اجتماعی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد. از آنجا که کمبود امنیت و ترس از قربانی شدن، استفاده از قلمرو فضای عمومی و خلق فضاهای شهری موفق را مورد تهدید قرار م یدهد. در این پژوهش برآنیم تا با مطالعه توصیفی چارچوب های نظری ترس در فضاهای شهری، مؤلفه های محیطی زمینه ساز ترس در آ نها را استخراج و شاخص ها و سنجه های اثرگذار بر هر کدام را معرفی نماییم تا عوامل بستری مستعد ایجاد ترس در فضاهای شهری از دریچه هر کدام از نظریه ها آشکار شود. بدین منظور، با استفاده از پرس شنامه و روش آمار توصیفی و به کمک آزمون تخمین (در نمونه آماری 50 نفری از کارشناسان و متخصصین شهر سازی و معماری) در نرم افزار SPSS12، ضمن تقسیم بندی محله ها به دو دسته امن و نا امن، میزان اثرگذاری هر کدام از مؤلفه های مکانی- در سه دسته ساختاری، کارکردی و ادراکی- و شاخص ها و سنجه های آن ها، سنجیده شده است. نتایج، حاکی از اهمیت و تعمیم پذیری برخی از این چارچوب های نظری، در فضاهای شهری ایران است و از ای نرو هدایت راهکارهای کنترلی، پیشگیری و کاهشی را در مسیر هریک از این چارچوب های نظری مسجل می سازد. بر اساس یافته های این پژوهش، تنوع خرده فرهنگیِ بدون حدومرز می تواند اشتراکات و پیوند اجتماعی را خدشه دار سازد. نگرانی اجتماعی مبنی بر زوال روابط اجتماعی و افول شبکه های پیوند محلی در رده های پایین تر اهمیت قرار دارد. مدل ب ینظمی چندان در فضاهای مورد بررسی اثرگذار نبوده، در حال یکه فرضیه ی آسی بپذیری به عنوان یکی از عمده ترین و اصلی ترین نظریه های حاکم در فضاهای شهری ایران نمایان شده است. مطالعه نظریه کنترل اجتماعی نیاز به نظارت نا محسوس همسایگان و اثرات آن را تأیید نمود ولی در مقابل، عدم مقبولیت کنترل رسمی شاخص از جانب پلیس و نیروی انتظامی را نشان داد.
رویکرد بی سازمانی اجتماعی,فرضیه آسیب پذیری,نظریه کنترل اجتماعی,مؤلفه های مکانی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50483.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50483_4638efdb4bc351af2bfd365d9889dec8.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تحلیل تغییرات قائم آلودگی هوا در مسیر آزادی- تهرا نپارس با شبیه سازی خردمقیاس اقلیمی
191
205
FA
علی اکبر
شمسی پور
دانشیار آب و هواشناسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
shamsipr@ut.ac.ir
قاسم
عزیزی
دانشیار آب و هواشناسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
ژوان
امینی
کارشناسی ارشد اقلیم شناسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
خیابان های آزادی، انقلاب و دماوند با گذر از مناطق با هسته های جمعیتی و فعالیتی و گره های ترافیکی زیاد از شرایط آلودگی هوای شدیدی برخورداراند. در پژوهش حاضر اثر عناصر اقلیمی و کالبدی شهر بر الگوی تغییرات قائم آلودگی هوا واکاوی شد. بنابراین جهت گیری و عرض معابر، تراکم ساختمانی و نوع کاربری و همچنین شدت و جهت باد، دما و رطوبت هوا مورد پژوهش قرار گرفت. روش گردآوری داده ها و اطلاعات بر پایه ترکیبی از روش های کتابخانه ای و پیمایشی و تحلیل داده ها با روش های آماری و مدل سازی عددی انجام شد. با بهره گیری از فیلم های مرکز کنترل ترافیک شهری در تقاطع های مسیر و برآورد تعداد خودروها، میزان مصرف بنزین در واحد زمان و میزان خروجی گاز آلاینده CO معادل آن ها محاسبه شد. از مدل عددی خرداقلیم ENVI-met برای مدل سازی و شبیه سازی الگوی پراکنش آلودگی هوا استفاده شد. در این مقاله سه مقطع میدان آزادی، چهارراه ولیعصر و س هراه تهران پارس انتخاب و نتایج به دست آمده از مدل سازی تحلیل شد. میزان آلاینده منواکسید کربن در دو نمونه روز سرد و گرم سال نشا ندهنده تمرکز بیشینه این آلاینده در محدوده های به هم فشرده و متراکم چهارراه ولیعصر و ضلع شرقی میدان آزادی ب هویژه در ساعت های ابتدایی روز و همچنین فصول سرد سال است. در بعد ارتفاعی در هر سه مقطع مورد مطالعه با افزایش ارتفاع، غلظت آلاینده کاهش دارد. در نمونه پاییزه و تابستانه بیشینه ارتفاع گسترش آلودگی به ترتیب کمتر از 10 متر و بیش از 15 متر به دست آمد. سرما و افزایش چگالی هوا در نزدیکی سطح زمین و نبود ساز و کارهای صعود همرفتی در هوا عامل کاهش پراکنش قائم هوا در پاییز است.
آلودگی هوا,منواکسید کربن,مدل سازی اقلیمی,مدل ENVI-met,محور آزادی- تهران پارس
https://www.armanshahrjournal.com/article_50486.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50486_1aeb08d2efb0070346277e31835a8e36.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
تحلیلی بر رابطه میان امنیت تصرف و میزان سرمایه گذاری در مسکن در سکونتگاه های غیررسمی، نمونه موردی: محله کشتارگاه شهر ارومیه
207
215
FA
منوچهر
طبیبیان
استاد شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
matabibian@yahoo.com.au
بهمن
احمدی
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
bmn.ahmadii@gmail.com
در سال های اخیر، غیررسمی شدن مسکن شهری و در پی آن ناامنی تصرف، توجه بسیاری از محققان و سازمان های جهانی را به خود جلب کرده است. تا آنجا که سازمان اسکان بشر از ناامنی تصرف به عنوان شاخص محرومیت در سکونتگاه های غیررسمی یاد کرده است. محققان معتقدند که دسترسی به امنیت زمین و سرپناه به طور گسترده موجب افزایش تمایل ساکنان این سکونتگا هها در سرمای هگذاری در مسکن خواهد شد. بنابراین، فقدان امنیت تصرف، تلاش برای بهبود محیط مسکونی را با مانع روبه رو می کند و بر سرمایه گذاری در سکونتگاه ها و در نتیجه تشدید فقر و محرومیت اجتماعی تأثیر میگذارد. در این تحقیق رابطه امنیت تصرف با میزان سرمایه گذاری در مسکن در محله کشتارگاه، بزرگترین مرکز اسکان غیررسمی ارومیه، بررسی شده است. در پی سنجش این رابطه، 13 شاخص تبیی نکننده امنیت تصرف، توسط تحلیل عاملی در سه عامل امنیت تصرف عرفی، قانونی و ادراکی جای گرفته اند. برای بررسی میزان سرمایه گذاری در مسکن نیز از دو شاخص: نوع اسکلت ساختمان و نوع پوشش سقف و چهار شاخص ادارکی که بیانگر میزان تمایل ساکنان برای سرمایه گذاری در مسکن است، استفاده شده که عبارتند از: میزان تمایل برای افزایش سطح زیربنا، تمایل برای دریافت وام مسکن و تمایل برای خرید مسکن و زمین برای فرزندان در محله و تمایل برای نوسازی مسکن. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در آن از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و از تکنیک های تحلیل عاملی و رگرسیون چند متغیره، ضریب همبستگی جزئی و پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده های خام پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان امنیت تصرف و میزان سرمایه گذاری در مسکن در محله کشتارگاه ارومیه رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد و عوامل امنیت تصرف عرفی و ادراکی بیش از امنیت تصرف حاصل از عوامل قانونی برانگیزه سرمایه گذاری در مسکن تأثیر دارند.
امنیت تصرف,سرمایه گذاری در مسکن,سکونتگاه غیررسمی,محله کشتارگاه شهر ارومیه
https://www.armanshahrjournal.com/article_50490.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50490_3dfa7afa1a57c0b36f7bb218dec8d8f0.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
اجتماعات محصور دروازه دار: مسائل و راهکارها، نمونه موردی: اجتماع محصور دریاکنار
217
233
FA
سارا
کلانتری
دانشجو دکتری شهرسازی، پژوهشگر فرهنگ هنر و معماری جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.
مجتبی
رفیعیان
دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنرو معماری؛ دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
rafiei_m@modares.ac.ir
عارف
آقاصفری
استادیار پژوهش جهاد دانشگاهی، عضو گروه پژوهشی برنامه ریزی شهری، تهران، ایران.
حسین
کلانتری
دانشیار پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری، جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.
اجتماعات محصور را می توان فضاهای سکونتی دانست که حصارها و درواز ههایی، دسترسی غیرساکنان به آن ها را محدود میکند. این اجتماعات اگر چه با هدف دستیابی به امنیت، ایمنی، حریم خصوصی، تشخص و سبک خاص زندگی به وجود می آیند، اما در دیدی جامع نگرتر معلول جهانی شدن شیوه زندگی، مشکلات اجتماعی، جرم و بی نظمی عمومی هستند. از دهه 1970 تاکنون، دنیا شاهد شکل گیری هر چه گسترده تر اجتماعات محصور در کشورهای کمتر و بیشتر توسعه یافته است. در ایران نیز این اجتماعات از دهه 1340 و در ناحیه ساحلی دریای مازندران به علت گرایش ساکنین مرفه تهران بهسکونت موقت در نواحی خوش آب و هوای شمال کشور به وجود آمدند و به سرعت ازدیاد یافتند. محصور بودن این اجتماع، نوعی جدایی فضایی میان ساکنین این اجتماعات و ساکنین اطراف پدید آورده است. علاوه بر این محصور شدن، تغییراتی را در زمینه قیمت زمین و سوداگری املاک پدید آورده و همچنین منجر به ایجاد و ساخت اجتماعات محصور بسیاری در اطراف این اجتماع محصور شده است. از اینرو، محیط برنامه ریزی شامل محیط درونی این اجتماعات و محیط بیرونی آن ها بوده است. بررسی این محیط دوگانه، فن و روشی را م یطلبد که جامع بوده و قابلیت تحلیل محیط درونی و بیرونی را به طور همزمان دارا باشد. از این رو در این مقاله از مدل بهبودیافته سوات برای بررسی استفاده شده است. از مهم ترین راهبردهای این مقاله می توان به بازنگری در ضوابط و مقررات مرتبط با محصور شدن به عنوان یکی از اشکال توسعه سکونتگاه ها، حذف عاملین متعدد تصمیم گیری و ایجاد یک نهاد متمرکز در امور اجتماعات محصور، استفاده از پتانسیل های فضایی موجود برای برقراری ارتباط میان ساکنان درونی و پیرامونی و توقف توسعه قار چگونه و خارج از کنترل اجتماعات محصور با جهت دهی به تمایلات سرمایه گذاری در محدوده اشاره کرد.
اجتماعات محصور,جدایی اجتماعی,جدایی فضایی,مدل سوات بهبودیافته,راهبرد
https://www.armanshahrjournal.com/article_50493.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50493_a9e94e5868b92ec6cbe7fb2db468b019.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
ارائه مدل مفهومی بهین هسازی متعامل شبکه جریا نهای سواره و پیاده شهری؛ گامی نوین در راستای برنامه ریزی تحقق پذیر جهت بازآفرینی بافتهای تاریخی
235
256
FA
فرهنگ
مظفر
دانشیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
m.mozafar@aui.ac.ir
مصطفی
بهزادفر
استاد طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران و مدیرعامل پژوهشکده معماری و شهرسازی پایدار، تهران، ایران.
m_behzadfar@gmail.com
ساجد
راست بین
دانشجوی دکتری مرمت و احیای بافت و بناهای تاریخی، دانشکده مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
rastbin.sajed@gmail.com
مداخله در بافت های تاریخی به عنوان گونه ای خاص از بافت های شهری که پتانسیل ها و محدودیت های خاصی را به همراه دارد، در جهت برقراری تعادل مابین حفاظت و توسعه و تحقق هدف بازآفرینی به دلیل پیچیدگی موضوعات حاکم، امری بس دشوار است و قطعاً بدون بهره گیری از رویکردها و ابزارهای تدوین شده در سایر علوم، نمی توان مداخله ای کارامد را انتظار داشت. برنامه ریزی استراتژیک که ریشه در مبانی و اصول نگرش سیستمی و برنامه ریزی سیستماتیک دارد و حاصل از پیشرفت های علم مدیریت در برخورد با مسائل و موضوعات پیچیده و غامض است، ابزارهای کارامد و توانمندی را جهت ارتقاء کیفی فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری پیشنهاد می دهد. در این راستا، تحقیق در عملیات به عنوان رویکرد متأخر برنامه ریزی استراتژیک، با به کارگیری مفاهیم نوینی از جمله مدل سازی و بهینه سازی در بسیاری از رشته های دانش از جمله شهرسازی نفوذ کرده است. در این مقاله با شناسایی و تعیین محورهای مستخرج از برنامه ریزی سیستماتیک و استراتژیک و در نهایت با تلفیق محورهای مستخرج از هر دو فرآیند، دو مدل مفهومی مبتنی بر تحقیق در عملیات پیشنهاد شده است که با تمرکز بر شبکه جریان های سواره و پیاده، اهداف مختلف بازآفرینی بافت را پوشش می دهند. برقراری تعامل و ارتباط دوسویه مابین دو مدل پیشنهادی، آخرین گام از فرآیند پیشنهادی این مقاله در جهت حصول مداخله بهینه با هدف بازآفرینی بافت است که منجر به تدوین یک مدل مفهومی جامع و یکپارچه مبتنی بر تحقیق در عملیات، شده است. ساختار مدل یکپارچه پیشنهادی، در دو نمونه مطالعه موردی مورد صحت سنجی و راستی آزمایی قرار گرفته است. نمونه های موردی که جزء بافت تاریخی- فرهنگی شهر تهران می باشند، نمون ههایی از پروژه های اجرایی بوده که پی آمدهای اجرای آنها با ساختار حاکم بر مدل یکپارچه پیشنهادی این پژوهش، قیاس می گردد. این قیاس، نشان از برتری واضح مدل پیشنهادی جهت یافتن سناریوی بهینه مداخله جهت بازآفرینی بافت دارد.
بافت تاریخی,بازآفرینی,برنامه ریزی سیستماتیک,برنامه ریزی استراتژیک,تحقیق در عملیات,بهینه سازی
https://www.armanshahrjournal.com/article_50496.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50496_60e8c043214332540fed6b7eded95cda.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
بررسی رابطه بین ضریب دید به آسمان و پوشش گیاهی، نمونه موردی: پارک لاله شهر تهران
257
270
FA
مهرداد
مظلومی
استادیار شهرسازی (طراحی شهری محیطی)، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، قزوین، ایران.
مریم
میرزایی
کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، قزوین، ایران.
mobina_57@yahoo.com
ضریب دید به آسمان یکی از متغیرهایی است که در تشکیل جزایر گرمایی شهری نقش دارد و بیانگر نسبت تابش دریافتی یک صفحه مسطح به تابش تابیده از کل محیط تابنده نیم کره ایست و کمیتی بدون بعد بین صفر تا یک است و در زمین کاملاً صاف به واحد میل م یکند. حال آ نکه مکان های دارای مانع، مانند ساختما نها و درختان، موجب کاهش SVF به طور متناسب می شوند. هدف اصلی این پژوهش بیان رابطه میان ضریب دید به آسمان و پوشش گیاهی با استفاده از دمای سطح در پارک های شهری است. در این پژوهش، مطالعه میدانی در 15 ایستگاه پارک لاله شهر تهران در 5 روز بهاری انجام شده است. تصاویر از طریق دوربین با لنز چشم ماهی استخراج و ضرایب با برنامه محاسباتی Sky View Factor Calculator و دمای سطح نیز با دماسنج 2-WT اندازه گیری شده است. در فضای درون پارک لاله همبستگی بین ضریب دید به آسمان و دمای هوا سطح معنی دار و مثبت بوده است. همچنین همبستگی بین تفاوت دمای هوا و سطح با ضریب دید به آسمان تنها در ایستگاه FL معنی دار است. سپس همبستگی بین دمای سطح و میانگین قطر تاج پوششی بررسی شد و نتایج حاکی از عدم معنی داری همبستگی بود. در نهایت مشخص شد که میزان همبستگی بین دما و اندازه برگ پوشش گیاهی در فضای درون پارک لاله معنی دار بوده است. گونه های پهن برگی چون ارغوان، چنار، سنجد، ترون و نارون و پوتوس در ترکیب با گونه های سوزن یبرگ بید مجنون، سرو شیراز، سرو نقره ای بهتر از سایر گونه ها می توانند دمای سطح را خنک نمایند. یعنی اکثر گونه هایی که در ایستگاه FL به کار رفته اند.
پارک شهری,ضریب دید به آسمان,پوشش گیاهی,دمای سطح
https://www.armanshahrjournal.com/article_50504.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50504_b386b6268bbd96b52bd094c6e2a4872f.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
19
2017
09
20
ارائه مدلی جهت شناسایی بهره وران کلیدی در برنامه های شهری، نمونه موردی: ناحیه جوادیه منطقه 16 شهرداری تهران
271
281
FA
فرشاد
نوریان
دانشیار شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
امین
خاکپور
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
aminkhakpour@ut.ac.ir
از جمله ملزومات موفقیت طرح ها و برنامه های شهری، مشارکت فعال بهر هوران در روند تهیه و اجرای برنامه ها است. پیش شرط مشارکت فعال و مؤثر بهر هوران در برنامه های شهری، شناسایی تمامی بهر هوران کلیدی و مؤثر بر تغییر و تحولات و توسعه شهری است. برای شناسایی بهره وران کلیدی، مدل ها و روش های گوناگونی ارائه شده است. در این مقاله به منظور ارائه مدلی جهت شناسایی بهره وران کلیدی در برنامه های شهری، ابتدا مدل های مذکور با استفاده از منابع اسنادی و اینترنتی، مرور و بررسی شد. بر این اساس و با توجه به نزدیکی مفهومی برخی از معیارها و برای جلوگیری از همپوشانی مفهومی معیارها با یکدیگر، برخی از معیارها با هم تلفیق شده و معیارهای اساسی شناسایی بهره وران کلیدی استخراج شده است. بر اساس معیارهای استخراج شده، ارتباطات موجود در بین معیارها و ارتباطات موجود در بین بهره وران، بهره وران کلیدی در ناحیه جوادیه شناسایی شدند. برای شناسایی بهره وران کلیدی در ناحیه جوادیه، از روش تحلیل شبکه ای و نرم افزار سوپردیسیژن استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که معیارهای اساسی شناسایی بهره وران کلیدی عبارتند از: علایق و منافع بهره وران در پروژه، قانون و سیاست (مشروعیت)، قدرت و توان تأثیرگذاری، فوریت (حساسیت زمانی و حیاتی بودن). همچنین شهرداری تهران، شهرداری ناحیه جوادیه، دولت، شورایاری محله، فروشندگان و مغازه داران، سرمای هگذاران فرامحلی، مشاورین املاک و سازندگان محلی، بهر هوران کلیدی شناسایی شده در ناحیه جوادیه هستند.
بهره وران کلیدی,مدل ها و روش های شناسایی بهره وران کلیدی,تحلیل شبکه ای,ناحیه جوادیه
https://www.armanshahrjournal.com/article_50507.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_50507_27c82daf0faefff0802d80298941693b.pdf