دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
بررسی مفهومشناسی ارتقاء کیفیت زندگی خانوادگی در حوزه مسکن، نمونه موردی: شهر ایلام
1
9
FA
علی
اقبالینیا
کارشناسی ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، ایلام، ایران
alieghbalinia@yahoo.com
محمد
شوهانی
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، ایلام، ایران.
یکی از دلایل توجه به کیفیت زندگی، ظهور فردگرایی است. توجه به مقوله ارتقاء کیفیت زندگی از آنجا دارای اهمیت میباشد که حس شادابی و سرزندگی در جوامع کنونی و بالاخص در شهر ایلام بسیار کمرنگ شده است. کیفیت زندگی از نظر لغوی بهمعنای چگونه زندگی کردن است. باوجود این؛ معنی آن برای هرکس منحصربهفرد و با دیگران متفاوت است. کیفیت زندگی بسته به بستری که نحوه زیست در آن بررسی میشود، تعاریف گوناگونی مییابد. یکی از روشهای دریافت مفاهیم مربوط به ارتقاء کیفیت زندگی در مسکن و در حوزه مورد مطالعه (شهر ایلام)، مشاهده و گفتگو با جمعیت هدف، جهت فهم برجستهترین نیازها و خواستههای آنان است. لذا روش تحقیق این مقاله براساس روش کیفی است. جهت آزمون تحقیق با استفاده از تحلیل همپوشانی رگرسیون، تلاش شد تا متغیرهای پژوهش را مورد ارزیابی و طبقهبندی قرار دهیم. مقاله حاضر در بستر مطالعات کتابخانهای، بررسی و مطالعه مقالات فارسی و لاتین، بررسی سایتها و درگاههای اینترنتی بینالمللی و مهمترین ابزار گردآوری اطلاعات در این حوزه یعنی «پرسشنامه» و «مصاحبه» انجام پذیرفته است. براساس این دیدگاه و تدوین، توزیع و تجزیهوتحلیل آماری پرسشنامه بهوسیله نرمافزار SPSS چنین نتیجه گرفته میشود که افراد جمعیت هدف واقع در شهر ایلام جهت ارتقاء کیفیت زندگی در مجتمع مسکونی خود، معیارهایی ازجمله افزایش سطح استاندارد در برخی اندامهای مسکونی، استفاده از طرحهای نوین در طراحی، وجود فضای سبز، رنگهای متنوع، نورگیری کافی فضاها، فضای متناسب در بین واحدها را در افزایش ارتقاء کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی خود مؤثر دانسته اند.
مفهومشناسی زندگی,ارتقاء کیفیت زندگی,مسکن,ایلام
https://www.armanshahrjournal.com/article_58550.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58550_5c856c8bdfc1c0f0f8f4c0d75c4461f6.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2023
03
21
تعیین رابطه حستعلق و شاخصههای اجتماعی آن، نمونه موردی: روستای زیارت در گلستان
11
21
FA
علی
امامی
استادیار گروه معماری، واحد گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی، گنبدکاووس، ایران
ali.emami.iau@gmail.com
مهرنوش
بازدار
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، واحد گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی، گنبدکاووس، ایران.
ملیحه
صفری
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، واحد گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی، گنبدکاووس، ایران.
رامونا
فرحناکی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، واحد گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی، گنبدکاووس، ایران.
بافتهای سنتی، برخلاف اغلب بافتهای امروزی بهدلیل نحوه طراحی، ساختار اجتماعی و سایر عوامل، بسیاری از نیازهای اجتماعی و روانی ساکنین خود را تأمین میکردند و پاسخگویی بهتری نسبت به بافتهای امروزی داشتند. از طرفی محیط و فعالیت های اجتماعی تأثیر مهمی در شکلگیری مفاهیم اجتماعی و از جمله حس تعلق ساکنین دارند؛ حس تعلق علاوهبر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، میتواند در مکان زندگی فرد بهوجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد. ارزشهای فردی و جمعی بر چگونگی این حس تأثیر میگذارند و به هویت افراد و احساس تعلق شان به محیط زندگی کمک میکنند و بهعنوان یک فرآیند بر سلامت روان هر جامعه ای مؤثر میباشند. هدف از این پژوهش تعیین رابطه حستعلق و شاخصههای اجتماعی آن در مردان و زنان روستایی است که در پایداری سکونتگاههایشان مؤثر میباشد. بافت روستای تاریخی زیارت گرگان بهعنوان نمونهای مناسب مورد سنجش قرار گرفت و متغیرهایی در آن انتخاب شدند که بررسی آنها این احساس تعلق را بروز میدهند. در این راستا و با بررسی نظریات موجود، شاخصهای مختلفی همچون مشارکت اجتماعی، حضور در فعالیت های اجتماعی، تنهایی، رضایتمندی، ارزش داشتن و غیره بررسی شد. با کنترل سایر متغیرهای غیراجتماعی و تنظیم پرسشنامهای بسته با مقیاس لیکرت و بررسی حجم نمونه 322 نفر به روش طبقهای، تأثیر حمایت اجتماعی بر حستعلق مورد سنجش قرار گرفت. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیلی توصیفی، همبستگی و روش تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی استفاده شد. از طریق تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج به دست آمده نشان دادند که حمایت اجتماعی و سلامت روان بر حسعلق افراد تأثیر مثبت میگذارند؛ همچنین متغیر درگیری با جامعه تأثیر حمایت اجتماعی بر حستعلق افراد را تعدیل میکند.<br />
حستعلق,حمایت اجتماعی,درگیری با جامعه,سلامت روان,رضایتمندی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58551.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58551_5b7fbda242c135c13d14947b97513023.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
12
تجلی عدد چهار در طرح معماری آتشکدههای ایران
23
38
FA
ندا
حاجی علی عسگر
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، دزفول، ایران.
کوروش
مومنی
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، دزفول، ایران
k_momeni@jsu.ac.ir
استفاده از اعداد در معماری گذشته جایگاه خاصی داشته، بهگونهای که در اکثر بناهای مقدس به کار رفته است. فرهنگ هر ملتی سرشار از شگفتیهایی است که در معماری آن ابراز و به شکلی هماهنگ بیان شده است. نقش اعداد چه از نظر ایستایی و چه زیباشناسی در اماکن تاریخی به وضوح خود را به ظهور رسانیده است. بهگونه ای که کاملاً آشکار است<br />که اعداد نه تنها به دید سمبلیک کاربرد داشتهاند، بلکه از نظر پایداری بناها نیز به معماران کمک شایانی مینمودهاند. در این میان عدد چهار یکی از پایدارترین اعداد در جهت ایستایی بناها بوده است و در اعتقاد مردم عددی مقدس و در اماکن مذهبی به فراوانی از آن استفاده میکردند. در این مقاله سعی بر آن است، با بررسی تاریخی عدد چهار از نظر زیبایی شناسی و ایستایی؛ نقش این عدد را در معماری آتشکدهها بررسی نماییم. برای این امر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده و به شیوه مرور متون کتابخانهای و روش میدانی به ارزیابی چگونگی شکلگیری آتشکده ها بر مبنای عدد چهار پرداخته شدهاست. بدین منظور ویژگیهای موجود در طرح کلی آتشکدههای باقیمانده در ایران از لحاظ به کارگیری عدد چهار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و نهایتاً هفت آتشکده مقدس و مهم از نظر ویژگیهای کالبدی بررسی شدهاند. یافتههای بهدست آمده نمایانگر این مطلب می باشند که طرح معماری آتشکدهها از نظر ویژگیهای پلانی و نحوه شکلگیریشان کاملاً منطبق بر اصل بهکارگیری عدد چهار میباشند. بهطوری که در تمامی این بناها وجود چهار ستون در پلانی چهارگوش و همچنین قرارگیری چهار بازشو در چهار جهت، امری ضروری بوده است. همچنین از بعد ارتفاع بنا و محور عمودی؛ رعایت مراتب چهارگانه در نماسازی و حجم کلی بنا به شکل شاخص رعایت شده است و نقش این عدد در هماهنگ کردن ساختار کلی این بناها کاملاً مشهود میباشد.
معماری,عدد چهار,دین زرتشت,چهارتاقی,آتشکده
https://www.armanshahrjournal.com/article_58552.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58552_4464b5bab336f9989f21b8c99a15b87d.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
02
20
بررسی عوامل مؤثر بر کارکرد فضای نیمهباز خصوصی واحدهای مسکونی شهر تهران
39
48
FA
غزال
راهب
استادیار معماری، مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، تهران، ایران
raheb@iust.ac.ir
محیا
نظری
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، بروجرد، ایران.
گسترش شهرنشینی و رشد جمعیت شهرها میزان تقاضای مسکن را افزایش داده و به تبع آن موجب افزایش ارزش افتصادی زمین شده است. به دلیل بالاتر بودن ارزش اقتصادی فضاهای بسته نسبت به فضاهای باز و نیمهباز و با توجه به الگو برداریهای شتابزده و فاقد تأمل از الگوهای غربی، سطح فضاهای باز و نیمهباز در فضاهای مسکونی، بهخصوص در الگوهای آپارتمانی، کاهش یافته است. در نتیجه کاهش ارتباط انسان با محیط طبیعی پیرامون، امنیت روانی انسان به مخاطره افتاده و انرژی و سلامت انسان تا حد زیادی تحتتأثیر قرار گرفته است. با در نظر گرفتن اهمیت و نیازمندی انسان به ارتباط با محیط طبیعی و تأثیر آن بر خصوصیات روحی و فیزیکی افراد، توجه به فضاهای نیمهباز امری ضروری است. اصلاح شرایط و ارائه راهکارهایی جهت گسترش فضاهای نیمهباز در ساختمانهای مسکونی متداول نیازمند آسیب شناسی وضع موجود و شناخت عواملی است که مانع ارتقاء کیفی فضاهای مسکونی میشوند. یکی از راهکارهای مؤثر در شناخت وضع موجود، استفاده از فضای نیمهباز و باز خصوصی در ساختمانهای مسکونی شهر تهران و آسیبشناسی آن، کسب آراء و نظرات استفادهکنندگان از فضا است. بهدلیل اهمیت این موضوع در کلان شهرها، تمرکز تحقیق بر شهر تهران بوده است. بر همین اساس، پس از بررسی و معرفی فضاهای نیمه باز و شاخصهای مؤثر بر استفاده آن، با بررسی 30 نمونه، میزان استفاده از فضاهای نیمه باز خصوصی و دلایل عدم استفاده از آن، به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه (مصاحبه با ساکنین) مشاهده و تعیین شد. براساس نتایج به دست آمده، بیش از 80 درصد از ساکنین، بهدلیل عدم وجود حریم شخصی و شکلگیری نامناسب فضا، استفاده مؤثری از فضای نیمهباز موجود نمیکنند. طبق بررسیها، اشراف به اطراف را میتوان مهم ترین علت در عدم استفاده از فضای مورد نظر دانست.
فضای نیمهباز,فضای خصوصی,خانه مسکونی,ایوان,بالکن
https://www.armanshahrjournal.com/article_58554.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58554_2ad915dd5e635ba920148be57307ac5f.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
مقایسه تطبیقی کیفیت محیطی پیادهراههای تجاری و بازارهای سنتی،نمونه موردی: پیاده راه پانزده خرداد و بازار قدیم تهران
49
59
FA
حسن
سجادزاده
استادیار شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا همدان، همدان، ایران
h.sajadzadeh@gmail.com
محمدرضا
حقی
دانشجوی دکتری طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
mr.haghi@yahoo.com
<br /> فضاهای عمومی شهری عناصری کلیدی در ارتقاء زیست شهروندان به حساب میآیند. از جمله چنین فضاهایی میتوان به فضاهای تجاری اشاره نمود، که از گذشته تاکنون جایگاه خود را در شهرها حفظ نمودهاند و همواره بهعنوان قلب تپنده شهر به حساب میآمدهاند. بازارهای سنتی و پیادهراههای تجاری دو نمونه متفاوت از چنین فضاهایی هستند که امروزه در هستههای مرکزی اغلب شهرهای بزرگ در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش میکنند. بر همین اساس در این پژوهش پیادهراه پانزده خرداد و بازار قدیم تهران با هدف سنجش مؤلفههای کیفیت محیطی مورد بررسی قرار گرفته اند. شاخصهای تبیین کننده این موضوع از طریق مروری بر متون معتبر جهانی استخراج شده و از طریق پیمایش میدانی و تهیه پرسشنامه گردآوری شدهاند (n =200). روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بهمنظور خلاصه سازی شاخصها و تعیین تأثیر هر یک از متغیرها بر عوامل تبیینکننده کیفیت محیط، از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شش عامل «فعالیت و عملکرد»، «قابلیت دسترسی»، «پاسخدهندگی»، «قابلیت پیاده مداری»، «سیما و منظر» و «اجتماع پذیری» به ترتیب بالاترین سهم را در تعریف کیفیت این فضاها دارا میباشند. بهمنظور مقایسه کیفیت محیط در پیادهراه و بازار، امتیازات عاملی استاندارد شده محاسبه شدهاند که نتایج آن نشان میدهد کیفیت محیط در پیادهراه پانزده خرداد به میزان جزئی از بازار قدیم بهتر است. همچنین نتایج تفصیلیتر بیانگر برتری پیادهراه نسبت به بازار در چهار عامل فعالیت و عملکرد، قابلیت دسترسی، پاسخدهندگی و وضعیت پیادهمداری است و در دو عامل اجتماع پذیری و سیما و منظر برتری با بازار بوده است. حفاظت از بناهای ارزشمند، جلوگیری از اغتشاش محیطی، تأمین امکانات اقامتی، پذیرایی و بهداشتی، فروش صنایع دستی، اختلاط کاربریها و افزایش خرده فروشیها، طراحی براساس مقیاس انسانی و جلب مشارکت بخش خصوصی از اصلی ترین راهکارهای پیشنهادی این پژوهش برای ارتقای کیفیت این فضاها میباشد.<br />
کیفیت فضای شهری,بازارهای سنتی,پیادهراه تجاری,بازار قدیم تهران,تحلیل عاملی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58558.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58558_857eba6ed5fef8f54e09d46f5fa8ffa4.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
از محله سنتی تا محله معاصر؛ کندوکاوی در راهکارهای احیاء هویت محلی در شهر امروز
61
76
FA
مریم
غروی الخوانساری
Assistant Professor of Architecture, School of Architecture, University of Tehran, Tehran, Iran.
mgharavi@ut.ac.ir
تاکنون دیدگاههای متنوعی در رابطه با نقش محله مطرح شدهاند. اگرچه با توجه به ویژگیهای زندگی امروز، وابستگی افراد به قلمرو سکونتی آنها و خدمات آن کاهش یافته، لیکن نیاز به ارتباط چهره بهچهره هنوز زوال نیافته و اهمیت طراحی محله و توانایی آن برای ارتقاء تعامل اجتماعی و تعلق خاطر به محیط زندگی همچنان در نظریات توسعه پایدار مورد توجه است. یکی از مؤثرترین روشهای مطالعه ویژگیهای محله از طریق مطالعه سابقه تاریخی آن در محلههای سنتی امکانپذیر است. در این راستا، این نوشتار احیاء هویت محلی را در شهر امروز در مقابل احیاء کالبدی محلههای سنتی طرح مینماید. احیاء هویت محلی، احیاء حسمکان و اجتماع محلی است و میتواند با زندگی شهری امروز انطباق یابد. براساس تحلیلها، در فرایند ادراکی از هویت، دو مرحله «بازشناسی» و «تشخص» اهمیت دارد. مولفههای مربوط به تحلیل حوزه بازشناسی هویت محلی در محله سنتی در این نوشتار در چهار محور با عناوین مرزبندی اجتماعی- فرهنگی محله، نظام سلسلهمراتبی فضایی و فعالیتی، رعایت مقیاس، انسجام و هماهنگی در بافت و سیمای کالبدی، مرکز محله و خدمات محلی دستهبندی شدند. از سوی دیگر، مؤلفههای مربوط به تحلیل حوزه تشخص، ذیل عنوان شاخصههای معنایی مورد تحلیل قرار گرفتند. با الهام از ویژگیهای محله سنتی و توجه به شرایط خاص و نیازمندیهای حوزههای مسکونی معاصر، اصلیترین فرصتها و راهکارهای احیاء هویت محله ها و تقویت پایداری آنها براساس جداول تحلیلی سوات، به صورت سیزده راهکار در پنج دستهبندی اصلی به صورت انطباق و اتصال مناسب با شهر، خودکفایی نسبی، ساماندهی کالبدی، مردم یکردن و تقویت حستعلق انسانی ارائه شده است. در فرایند تبیین راهکارها به موضوع انعطافپذیری و ماهیت دو بعدی محلههای معاصر از نظر دارا بودن برخی ویژگیهای شهری در عین داشتن ابعاد محلی توجه شده است که آنها را از طرفی با روح کلی محلههای سنتی پیوند میدهد و از طرف دیگر با شرایط زندگی امروز متناسب میسازد.
محله مسکونی,محله سنتی,هویت محلی,شهر معاصر
https://www.armanshahrjournal.com/article_58566.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58566_a6586a3b247570efcbb46eb596a99346.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
رویکردی تحلیلی به بررسی جنسیت و تفاوتهای آن در ادراک فضای کالبدی، نمونه موردی: فرهنگسراهای شهر تهران
77
86
FA
اخلاص
قمری
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران.
غلامرضا
طلیسچی
0000-0002-0173-2719
گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
talischi_g@yahoo.com
امید
دژدار
0000-0002-2323-2432
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران.
odejdar@yahoo.com
هدف تحقیق حاضر، رسیدن به آیتمهای ضروری در طراحی فضایی معماریست، که برای هر دو گروه جنسی کاربر فضا طراحی شده باشد. چنین فضایی، محصول توجه به تفاوتهای ادراکی دو جنس استفادهکننده از فضا می باشد. ادراک فضا، از مهمترین و پیچیدهترین ابعاد شناخت و سنجش فضا میباشد. یکی از ابعاد مهم تفاوتهای فردی انسانها، جنسیت است و بهنظر می رسد که جنسیت با نگرشهای افراد و ادراک آنها از پدیدهها رابطه داشته باشد. در نتیجه چنین تفاوتهایی، ممکن است افراد مختلف در رویارویی با فضا ادراک متفاوتی نسبت به یکدیگر داشته باشند. چنین موضوعی مستقلاً کمتر بررسی شده است و نتایج چنین آزمایشهایی میتواند تأثیر قابل توجهی در ارتقاء کیفیت محیطهای انسانی داشته باشد. این مقاله درصدد پاسخگویی به پرسشهای زیر است: آیا بین جنسیت و ادراک فضای کالبدی رابطهای وجود دارد؟ و در ادراک فضای کالبدی توسط جامعه آزمودنی، بین دو جنسیت، تفاوت معناداری در توجه به ویژگیهای فضا وجود دارد؟ فرهنگسراهایی در تهران انتخاب شدهاند و گروههای پاسخدهنده مؤنث و مذکر به منظور سنجش مفاهیم ادراکی فضا مورد استفاده قرار گرفتهاند. روش پژوهش، آزمون افتراق معناییست. براساس نتایج حاصله، افراد در رویارویی با محیط، به تمام جنبههای فضای معماری، مقولات بصری، روانی، ادراکی و عملکردی توجه دارند. بنابراین باید در طراحی به تمام جنبههای ادراکی کاربران و تفاوتهای آنان توجه نمود. این امر باعث ادراک کاملتر و خاطرهانگیزی آن فضا شده و کاربران بهتر و با کیفیتی بالاتر با آن ارتباط برقرار کرده و زمان بیشتری را با رضایت خاطر در آن سپری مینمایند. از یافتههای این پژوهش میتوان به تفاوتهای ادراک زنان و مردان از فضای کالبدی دست یافت و با رعایت آنها در طراحی فضاهای عمومی، به ارتقاء کیفیت حضور هر دو جنس در فضا کمک کرد.
ادراک محیط,جنسیت,فضای ساخته شده,فضای عمومی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58575.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58575_da986a346a5e4b4b705f3abdc8c18517.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
تحلیل عوامل مؤثر در آسیبپذیری نماهای شهر تهران با رویکرد پدافند غیرعامل با بهرهگیری از AHP و GIS، نمونه موردی: منطقه 11 شهرداری تهران، محله امیریه
87
101
FA
مهناز
محمودی زرندی
استادیار گروه معماری، دانشکده فنی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
m_mahmoodi@iau-tnb.ac.ir
مریم
صبوری دودران
کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران.
از نظر ملاحظات پدافندی، نما، ضعیفترین بخش ساختمان در برابر انفجار است. نما ممکن است به صورت موضعی در واکنش به انفجار ویران شود، در نتیجه آسیب شناسی نماها میتواند درکاهش تلفات جانی و همچنین نحوه برخورد با بحران درهنگام تهدیدات متعارف مثمر ثمر باشد. برنامهریزی معماری برای مواجهه صحیح با بحرانهای حوادث و حملات دارای موج انفجار نیازمند آسیبشناسی قبل از بحران است. محله امیریه که در منطقه 11 شهرداری تهران واقع شده است، یکی از قدیمیترین مناطق تهران است که بهدلیل فشردگی بافت و وجود کاربریهای مسکونی و تجاری و اداری از تراکم جمعیتی نیز برخوردار است؛ لذا در مواقع بحران بسیار آسیب پذیر میباشد. در این تحقیق به چهار شاخصه اصلی نماهای معماری مانند ارتباط بنا با بافت شهری و عمر ساختمانها، عناصر سازهای و عناصر غیر سازهای پرداخته شده است. زیر شاخصهها نیز به ترتیب عبارتند از: قدمت بنا، کیفیت بنا، اندازه بلوک، ضریب اشغال، فرم بنا و بازشوها، بالکنها، مصالح، روش اجرای ابنیه و بام، می باشد. ارزیابی شاخصههای مذکور با تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است و وزندهی شاخصها و اولویتبندی آنها ابتدا با نظر هفت متخصص و سپس با کمک نرمافزار Expert choice انجام گرفته است. پس از دریافت شاخصههای با اولویت بالا، این شاخصهها با استفاده از GIS مورد ارزیابی قرار گرفتند و در ضریب وزن خود ضرب شده و روی هم قرار گرفته تا نقشههای مناطق با آسیب پذیری بالا بهدست آید. یافتههای تحقیق بیانگر این نکته است که اولویت عوامل آسیب پذیری پدافندی منطقه بیشتر تحتتأثیر عواملی است که در درجه اول مرتبط با شاخص ترکیب ابنیه با بافت شهری و در درجه دوم عمر ساختمانها است. ضمن اینکه زیر شاخصهها نیز برای منطقه 11 محله امیریه اولویتبندی شوند.
پدافند غیر عامل,نماهای شهری,تحلیل سلسله مراتبی,محله امیریه
https://www.armanshahrjournal.com/article_58583.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58583_4ed84aad3d83e06fb97f4195c036bf0f.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
ریشه های گسست و گم گشتگی فرهنگی در معماری معاصر ایران
103
112
FA
منوچهر
معظمی
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهران، ایران
m.moazzemi@art.ac.ir
عیسی
حجت
استاد معماری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
isahojat@ut.ac.ir
نکته محوری این مقاله، مبین آن است که تغییر رؤیاهای ایرانیان طی اعصار و دهههای مختلف، باعث مطالبه دنیایی دیگر گونه در مقایسه با دنیای موجودشان بوده است. این امر هر از چندگاهی، دگرگونیهایی را به ارمغان آورده است. شهر و معماری ایرانی از اوایل دهه چهل با دگرگونی و تحول مفهومها و معناها و به تعبیری، «تغییر رؤیاها» و همچنین با غلبه «کمیت» بر «کیفیت» مواجه می شود و هر آن چه کمّی و یا عددی باشد، میدان مییابد. رؤیاپردازی جامعه ایرانی برای تغییر وضع موجود در دورههای مختلف، رفته رفته با غفلت، به خوابزدگی منجر شده و این امر نهایتاً موجب گسست از جریان پیوسته معماری سنتی شده است. امروزه معماری به نحو ناهنجاری پیوند خود را با گذشتهاش از دست داده و مناسبات جدیدی جای آن را گرفته و در حوزه نظر و عمل معماری، چالشها و تردیدهای موجود در تعاملات فرهنگی، به گونه پیچیدهتری، جنبه کالبدی و عینی به خود گرفته است. به عبارتی، نوعی گسستگی و گُمگشتگی فرهنگی در معماری رخ داده است. این مقاله در جست وجوی مباحث فرهنگی در وضع موجود معماری ایران، گسستهای فرهنگی موجود در آن را مورد اشاره قرار داده و آنها را ناشی از گسستهای مشابه در فرهنگ و جامعه ایران برشمرده است. مرور تحولات چهره و لحن معماری ایران در دوره معاصر و پرداختن به اندیشههای گونهگون در حوزه معماری و فرهنگ، با نگاهی به وضعیت تحولات جهانی و عنایت به رابطه ایران و غرب، گویای این مهم است که آنچه معماری امروز ما را دستخوش بحران نموده است، وجه فرهنگی- اجتماعی آن می باشد.
معماری معاصر ایران,فرهنگ,گسست فرهنگی,گُمگشتگی فرهنگی,جامعه ایرانی,بحران مدنیت
https://www.armanshahrjournal.com/article_58586.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58586_90c54f00d6ddff9ddb080fc22d639cbd.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
02
20
بررسی چگونگی تأثیر جدارهها در کاهش مصرف انرژی در بافت مسکونی- سنتی کاشان، نمونه موردی: خانه بروجردیها
113
124
FA
غلامحسین
معماریان
استاد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
سید مهدی
مداحی
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، موسسه آموزش عالی خاوران، مشهد، ایران
m.madahi@profs.khi.ac.ir
سجاد
آئینی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری اسلامی، دانشکده هنر و معماری اسلامی، دانشگاه بین المللی امام رضا (ع)، مشهد، ایران.
علی
عبدالهی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری اسلامی، دانشکده هنر و معماری اسلامی، دانشگاه بین المللی امام رضا (ع)، مشهد، ایران..
در کشور ما مناطق اقلیمی و شرایط آب و هوایی در فصول سال بسیار متنوع می باشد. در این راستا معمار سنتی راهحلهایی منطقی را برای فراهم نمودن شرایط آسایش انسان ابداع نموده است. یکی از جلوههای معماری پایدار، معماری سنتی ایران است که به موارد زیستمحیطی و کارایی انرژی، هم به لحاظ پایین بودن قیمت اولیه و هم قیمت جاری و کارکردی بنا، پاسخگو بوده است. معمار سنتی با انتخاب درست تناسبات و جهتگیریها سعی در حرکت به سمت معماری پایدار داشته و علیرغم تمامی دشواریهای تکنولوژیک، درک درستی را از مفاهیم اقلیمی خود دارا بوده است. در این مقاله تلاش شده تا ویژگی توجه به اقلیم از لحاظ نگاه به مسأله انرژی در شهر کاشان و در عملکردی مانند خانه، که بیشترین استفاده را در میان عملکردهای معماری دارد، بررسی شود. از اینرو در این جستار، برای بررسی تأثیر عمق سایهاندازها بر کیفیت فضایی، میزان نور و انرژی دریافتی فضاها، یکی از اتاقهای پنج دری موجود در خانه بروجردیها به صورت انتخابی در نرم افزار سه بعدی Google Sketchup مدل سازی شده و سپس توسط نرمافزار اقلیمی Ecotect مورد تحلیل قرار گرفته است. برای بالاتر بردن دقت مطالعات، تحلیلها در دو روز انقلابین تابستانی و زمستانی که بیشترین میزان اختلاف در وضعیت خورشید را دارند صورت گرفت و برای اینکه میزان عمر مفید خورشید و نور روز در فضاها به درستی اندازهگیری شود، در هر روز در سه ساعت (9 صبح، 12 ظهر و 15 بعدازظهر) بررسی انجام شد. این گونه بهنظر میرسد که تناسبات سایهاندازها نقش مهمی در میزان دریافت انرژی خورشیدی در خانههای ایرانی و تأمین آسایش حرارتی در آنها داشته است که برای مطالعه و وارد کردن آن به فرآیند طراحی امروز از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
خانه بروجردیها,نور,آسایش حرارتی,پایداری انرژی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58590.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58590_b1e914bfa75bfb788d6244b85447c570.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
02
20
بررسی تأثیر آتریوم بر شرایط محیط داخلی، آسایش حرارتی ساکنان و میزان مصرف انرژی در ساختمانهای اداری، نمونه موردی: شهر تهران
125
138
FA
نازنین
نصراللهی
دانشیار معماری، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
n.nasrollahi@ilam.ac.ir
صفورا
عبدالله زاده
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران.
ساناز
لیتکوهی
استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران.
طراحی ساختمانهایی با ویژگی صرفهجویی در انرژی و نگهداشت منابع طبیعی، در زمره اصلیترین مسئولیتهای معماران قرار میگیرد. آتریوم بهعنوان یک فضای باز داخلی است که علاوه بر تأثیر آن بر بهینهسازی مصرف انرژی، میتواند اثرات مثبتی بر درک افراد از محیط داخل داشته باشد. در این تحقیق دو نمونه مطالعاتی ساختمان اداری دارای آتریوم و بدون آتریوم در شهر تهران انتخاب شدند که از نظر خصوصیات مساحت، تعداد طبقات، نسبت مساحت بازشوهای بیرونی به مساحت دیوار، سیستم گرمایشی و سرمایشی، میانگین تعداد پرسنل در متر مربع، جنس مصالح و نوع عایقبندی کمترین تفاوت را باهم داشتند. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای شرایط محیط داخلی و میزان مصرف انرژی در هر دو ساختمان ادارای دارای آتریوم و ساختمان اداری بدون آتریوم جهت بهینهسازی مصرف انرژی و تعدیل شرایط فیزیکی محیط کار می باشد. در این تحقیق از مطالعات میدانی شامل تکمیل پرسشنامه و اندازهگیری عوامل محیطی توسط حسگرهای حرارتی در هر دو ساختمان در فصل تابستان استفاده شده است. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA )، آزمون تی مستقل، آزمون ناپارامتریک من ویتنی، تک متغیره، آنالیز تجزیه واریانس یک طرفه، تحلیل چند دامنهای دانکن و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهند، وجود آتریوم اثر مثبت معنی داری بر رضایت مندی کارمندان از شرایط محیط داخلی از نظر آسایش حرارتی، کیفیت نور و آسایش بصری داشته است. همچنین میزان روشنایی روز در ساختمان دارای آتریوم در مقایسه با ساختمان بدون آتریوم سطح بالاتری داشته درحالی که میزان مصرف انرژی الکتریکی، رطوبت نسبی و درجه حرارت آن پایین نبوده است. بهطورکلی نتایج نشان داده که وجود آتریوم تأثیر معنیداری در کاهش مصرف انرژی و ایجاد آسایش حرارتی در این ساختمان اداری داشته است.
آتریوم,مصرف انرژی,روشنایی روز,آسایش حرارتی,ساختمان اداری
https://www.armanshahrjournal.com/article_58595.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58595_8c7402cc88edc85e7ad76d2f8cde24a2.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
02
20
واکاوی نقش حصار و دروازه در امنیتبخشی به مجتمعهای مسکونی، نمونه موردی: مجتمعهای مسکونی شهر همدان
139
148
FA
سارا
جلالیان
0000-0002-7155-3054
دان شآموخته دوره دکتری معماری، دانشکده هنر و معماری و شهرسازی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
jalaliansara@yahoo.com
فرح
حبیب
استاد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران.
prof.farah.habib@gmail.com
کیانوش
ذاکرحقیقی
دانشیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران.
k.zakerhaghigh@gmail.com
این مقاله بر آن است تا امنیت مجتمع های مسکونی دارای حصار و دروازه و فاقدحصار و دروازه را بر حسب تجربه جرم ساکنان، مورد بررسی قرار دهد. مطالعات این پژوهش بر پایه چهار راهبرد اساسی رویکرد پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی شکل گرفته است و بر حصار و دروازه به عنوان یکی از شاخصهای دو راهبرد کنترل دسترسی و قلمروگرایی متمرکز شده است. نمونههای مطالعاتی، از میان مجتمعهای مسکونی شهر همدان به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. این پژوهش با دو راهبرد کیفی و کمی؛ در مرحله اول با روش تحلیل محتوا و در مطالعات میدانی، با روش پیمایشی انجام شده است. روش مدلیابی معادلات ساختاری و آزمونهای آماری وابسته به آن، برای سنجش رابطه بین متغیرها و آزمون ناپارامتری یومن ویتنی برای سنجش سطح معناداری امنیت بین دو گروه مجتمعهای دروازهدار و بدون دروازه بهکار گرفته شد. یافتههای پژوهش نشاندهنده عدم وجود رابطه معنادار بین حصار و دروازه و امنیت نمونههای مطالعاتی می باشد. همچنین تفاوت معناداری بین امنیت مجتمع های مسکونی دارای حصار و دروازه و فاقد حصار و دروازه همدان یافت نشد. کنکاش پیرامون یافتههای تحقیق بیانگر آن است که، ویژگیهای کالبدی حصارها و دروازهها و عادتهای رفتاری مردم بهعنوان یک عامل فرهنگی، از مهمترین دلایل نقش کمرنگ دروازهها و حصارها در امنیتبخشی به مجتمعهای مسکونی همدان میباشد. نتایج نشاندهنده اهمیت بافت پیرامون مجتمع مسکونی در ارتباط با امنیت مجتمع، به لحاظ وجود یا فقدان بافت کالبدی مناسب و نوع کاربریهای همجوار میباشد.
امنیت,پیشگیری از جرم,حصار و دروازه,مجتمع مسکونی,همدان
https://www.armanshahrjournal.com/article_58597.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58597_5521eb22338c422f31b2f70a8db36359.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
کاربست رشد هوشمند در طراحی بافتهای فرسوده شهری از دیدگاه متخصصین و مردم، نمونه موردی: محله فرحزاد تهران
149
159
FA
سینا
رزاقی اصل
استادیار طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران.
s_razzaghi@iust.ac.ir
فرزانه
خوشقدم
کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران
f.khoshghadam@gmail.com
شهرها به مثابه موجودات زنده برای ادامه حیات، نیازمند تجدید بافتهای فرسوده خود و جایگزینی سلولهای کهنه با سلولهای نو هستند. در روند نوسازی بافتهای فرسوده نه تنها ساختمانهای نو دائماً در مسیر جایگزینی با ساختارهای فرسوده شهری هستند، بلکه تجدید حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز به تبع از تغییرات کالبدی در متن شهر صورت میپذیرد. مضافاً این که مخاطرات طبیعی همانند زلزله، ضرورت تسریع چنین روندی را ایجاب می نماید. از این رو، در پژوهش حاضر، رشد هوشمند شهری برای بازگرداندن حیات مدنی به بافتهای فرسوده با در نظر گرفتن ابعاد زیست محیطی، عملکردی و موضوعات اجتماعی و اقتصادی علاوه بر جنبه کالبدی در این بافتها پیشنهاد شده است. هدف این پژوهش توجه به مشکلات بافتهای فرسوده و امکان استفاده از این بافتها برای رفع نیازها و کمبودهای آینده شهروندان از طریق پیادهسازی اصول رشد هوشمند در نوسازی اینگونه بافتها میباشد. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانهای و نیز روش دلفی برای استخراج متغیرها و نرمافزار SPSS برای تحلیل دادههای آماری، بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که توجه به مؤلفههای "تقویت دسترسی پیاده"، "حفاظت از ساختمانهای با ارزش و تاریخی محدوده"، "تقویت خوانایی" و "توجه به وضعیت و معیشت اقتصادی ساکنان" با بیشترین ضریب همبستگی، در طرح نوسازی بافت فرسوده محله فرحزاد مبتنی بر اصول رشد هوشمند مؤثر خواهند بود.
طراحی شهری,بافت فرسوده,رشد هوشمند,محله فرحزاد
https://www.armanshahrjournal.com/article_58599.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58599_a9df8809f7da7614f3d2f0d4fc398a98.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
بررسی عوامل مؤثر بر شکلگیری دلبستگی مکانی در محلههای شهری، نمونه موردی: محلههای دردشت، چهارسوقی ها، ملاصدرا و دوطفلان شهر اصفهان
161
172
FA
بهادر
زمانی
دانشیار شهرسازی، دانشکده شهرسازی و معماری، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
محسن
هنرور
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده شهرسازی و معماری، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
urb.honarvar@gmail.com
محلهها از جمله عناصر سازنده شهری میباشند که بهعنوان قلمرویی کالبدی- اجتماعی، بعد از خانه، مهمترین حلقه واسطه میان فرد و محیط پیرامونیاش میباشند و از اینرو نقشی اساسی را در پیوند دادن مردم با محیط زندگیشان عهدهدار میباشند، پیوندهای اصیلی که زندگی انسان در معنای واقعی خود را در مکان جاری ساخته، فضا را معنادار نموده و هویت فردی را در ارتباط با هویت مکانی شکل میدهد. با این وجود امروزه در سایه تحولات سریع کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره دلبستگی مکانی به محلهها، کمتر محلی از اعراب را در زندگی معاصر به خود اختصاص داده است، بهگونهای که میتوان بی ریشهگی، پریشانی و بیخانمانی بشر را در ارتباط با آن دانست. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف پاسخگویی به چرایی دلبستگی مکانی در محلههای مسکونی با مروری بر آراء عمومی اندیشمندان در این حوزه از دانش بشری، با استفاده از روش تحقیق کیفی و بهرهگیری از راهبردهای پژوهش چندموردی و استدلال منطقی به مطالعه عوامل دلبستگی مکانی در محلههای شهر اصفهان پرداخته است. بر این اساس، نخست با استفاده از راهبرد تحقیق چندموردی، مبتنی بر فرآیندی گونهشناسانه، محلههای دردشت، دوطفلان، ملاصدرا و چهارسوقیهای شهر اصفهان بهعنوان نمونههای مورد تحقیق انتخاب شده و سپس شواهد گردآوری شده از طریق مصاحبههای نیمه ساختاریافته و مشاهدات با استفاده از راهبرد استدلال منطقی و بهطور خاص روش تحلیل محتوای هدایت شده در محیط نرمافزاری MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در نهایت بر اساس مصاحبههای 22 گانه صورت پذیرفته در محلهها مورد مطالعه، 1067 کُد در ارتباط با دلبستگی مکانی ساکنین به محلهها استخراج شده که با طبقهبندی ایشان در قالب 40 درون مایه فرعی، 8 درون مایه اصلی صمیمیت اجتماع محلی، هویت اجتماعی، مذهب، شأن، تداوم فضا- زمان، حظ بصری، پاسخدهندگی و طول مدت سکونت بهعنوان عوامل اصلی دلبستگی مکانی در محلههای مورد مطالعه شناسایی شده است.
دلبستگی مکانی,عوامل دلبستگی مکانی,محلههای شهر اصفهان,تحلیل محتوای هدایت شده
https://www.armanshahrjournal.com/article_58601.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58601_29e4ff3df652e4ff9bb272aa4f1d7ec2.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
عناصر تشکیلدهنده نماها و جداره های شهری
173
192
FA
فرانک
عطارد
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
faranak.atarod@yahoo.com
حسین
کاشی
دانشجوی دکتری شهرسازی، پردیس بی نالمللی فارابی، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
در گذشتهای نه چندان دور، ساختمانها، نه تنها از جنبه انفرادی و معطوف به خود، زیبا، شکیل و مطابق با اصول زیباشناختی بصری طراحی میشدند، بلکه در کمال احترام به بناهای پیرامونی، در زمینه طرح جای میگرفتند. این در حالی است که منظر شهرهای امروز ایران بینظم، آشفته و نابه سامان است و این موضوع، ناشی از همنشینی ناهمگون و نامتجانس کالبد (فرم، شکل، نما)، فعالیت و فضا (اتفاقات درون شهر) در مقیاسی کلی و در مقیاسهای خردتر، ناشی از عدم هماهنگی و تناسب در ترکیب عناصر (اجزا و ارکان) بناهایی است که در کنار یکدیگر شکل گرفتهاند و به نمای شهری شکل دادهاند. فراموشی جداره و نمای ساختمانها و شهر بهعنوان عضوی از منظر بصری شهر، تلقی و طراحی جداره خارجی ساختمان بهعنوان سطح صاف و یکدست به همراه برخی الحاقات تزیینی، نادیده گرفتن و عدم شناخت عناصر تشکیلدهنده آن و غیره از دلایل ظهور مسأله مذکور است. عناصر و اجزایی که با نادیده گرفتنشان، کیفیت بصری و زیباشناسانه جدارهها و نماهای ساختمانها و از آن ره، نمای شهری از بین رفته و تا حد سطحی منبعث از طراحی عملکردی داخل ساختمان تنزل کرده است. در این نوشتار به روش توصیفی و با استنتاج نتایج کاربردی، با هدف بازیابی و معرفی نقش هریک از اجزای متشکله نما و جداره ساختمان و شهر، بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این زمینه، به بررسی آراء و نظرات صاحبنظران پرداخته شده است. پس از این بررسی، نتایج پژوهش، به صورت برآیندی از تمام نظرات مطرح شده، در قالب چارچوبی برای شناسایی عناصر تشکیلدهنده نمای ساختمان و شهر ارائه شدهاست.
نمای ساختمان,جداره شهری,عناصر نما
https://www.armanshahrjournal.com/article_58605.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58605_ab9c9282838eceade4a74f836be81777.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
بررسی رابطه حس دلبستگی به مکان و پیاده روی به منظور بهبود سطح سلامت در محله، نمونه موردی: محله مطهری شهر مشهد
193
204
FA
مسعود
علیمردانی
استادیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران.
ma_alimardani@yahoo.com
مریم
محمدی
استادیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران.
maryamalenesfand@gmail.com
نیکو
زیبایی فریمانی
کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران
nikoo_z66@yahoo.com
پیاده روی بهعنوان مهمترین بخش فعالیت بدنی در بهبود سطح سلامت تأثیرگذار است. برنامهریزی و طراحی درست و هدفمند میتواند به این مهم کمک نماید. این نوع برنامهریزی و طراحی عمدتاً در سطح محله مطرح میشوند. حس دلبستگی فرد به مکان زندگی بهعنوان موضوعی مهم و مورد پذیرش اکثر متخصصین میتواند بر پیادهروی ساکنین در سطح محله تأثیرگذار باشد. بررسی این رابطه و تحلیل آن هدف این مقاله میباشد. در این نوشتار بهدلیل سنجش ارتباط و تعامل عاطفی مثبت انسان با مکان در واقع حس دلبستگی به مکان که یکی از مفاهیم حس مکان است، بررسی می شود. بهمنظور کشف روابط همبستگی میان متغیرها در این پژوهش از شیوه پرسشگری استفاده شده است. لذا نمونه ای 200 نفری از ساکنین محله مطهری شهر مشهد به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شده مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. نتایج تحلیل پرسشنامه ها نشان میدهد، میان میزان پیادهروی و حس دلبستگی به مکان ساکنین محله رابطه معنیداری موجود نیست در صورتی که میان هدف از پیادهروی و حس دلبستگی به مکان رابطه معنیدار موجود است. این موضوع به این معنی است که هر چه فرد حس دلبستگی بیشتری نسبت به محله خود داشته باشد به میزان بیشتری به صورت اختیاری در سطح محله پیادهروی انجام میدهد. لذا حس دلبستگی به مکان عامل مهمی در طراحی یک محیط است. شناسایی شاخصهای مرتبط با حس دلبستگی مکان در ارتباط با پیادهروی به طراحان در طراحی محله کمک مینماید.
پیادهروی,سلامت,حس دلبستگی به مکان,محله
https://www.armanshahrjournal.com/article_58608.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58608_5a34beec01153aa67c6271f721501674.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
ارتقاء کیفیت محیط شهری با استفاده از شاخص رنگ، نمونه موردی: میدان امام خمینی (ره) (توپخانه) تهران
205
216
FA
مهرداد
کریمی مشاور
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
mk.moshaver@yahoo.com
شبنم
سینا
کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
shabsin174@gmail.com
فضای شهری بهعنوان فضایی که انسان را در برگرفته، مهمترین عامل و بستری برای تأثیرپذیری روی انسانها است. رنگهایی که در فضاهای معماری و شهری از قبیل بناها، نمای بیرونی و درونی و مبلمان شهری قرار دارند، جلوههای گوناگونی از رنگها را ایجاد و تأثیرات بنیادین و گوناگونی بر انسان میگذارند. عنصر رنگ از عناصر ویژهای است که شناخت ویژگیها، خصوصیات و تأثیرات آن بر انسان، راهی برای خلق محیطها و فضاها ی شهری دلپذیر است. این مسأله زمانی اهمیت بیشتری مییابد که با در کنار هم قرار گرفتن نا هماهنگ بناها، برخورد سلیقهای به این مقوله، استفاده از رنگهای ناموزون و عدم توجه به ویژگیهای روانشناختی رنگها، فضاهایی را در شهرها ایجاد کرده است که نه تنها رنگ در شهرهای ما یاری رسان فضاهایمان نیست، بلکه خود به عاملی اغتشاشزا تبدیل شده است. هدف از این نوشتار واکاوی نقش و اهمیت رنگ در فضاهای عمومی جهت سنجش سطح رضایتمندی مردم از وضعیت رنگی این فضاهاست. با توجه به ای نکه مؤلفههای ذهنی کیفیت محیط رابطه مستقیمی با ادراک مردم از رنگ در فضاهای شهری دارند، پرسشنامهای که توسط طیف لیکرات در راستای ارتباط این مؤلفهها و ارتباطش با رنگ و شاخصهای آن، تنظیم و در اختیار 329 نفر شرکتکننده قرارگرفته شد، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت در تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. درنتیجه میزان رضایتمندی مردم از چگونگی بهکارگیری رنگ در فضای میدان امام خمینی (توپخانه)، بهعنوان یکی از نقاط کلیدی و پرتردد شهر، موردبررسی قرار گرفت که این نتایج نشان میدهند که مردم از هماهنگی رنگهای غالب بهکار رفته در نمای ساختمانهای اطراف میدان و حوزه بلافصل آن (کرم، سفید و طوسی) رضایت دارند ولی از اغتشاش رنگی ایجاد شده به علت برخورد سلیقهای در نحوه نصب و رنگ تابلو مغازهها و عدم استفاده درست از رنگ و مصالح در کفسازی و مبلمان اظهار نارضایتی میکنند.
رنگ,کیفیت محیطی,مؤلفههای ذهنی کیفیت محیط,فضای شهری,میدان امامخمینی (توپخانه)
https://www.armanshahrjournal.com/article_58609.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58609_52590c9dd01f690b76df4d2e9925496e.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
شناسایی عوامل و نیروهای مؤثر در شکلگیری، محتوا و ماهیت میدانچههای محلی در بافت تاریخی شهر نائین
217
229
FA
حمیدرضا
موقر
کارشناس ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
hrmovaghar@gmail.com
محمدرضا
پورجعفر
استاد گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
pourja_m@modares.ac.ir
احسان
رنجبر
0000-0002-8811-2677
استادیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
e.ranjbar1983@gmail.com
سیدرضا
نصری
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، بروجرد، ایران.
محتوای غنی فضاهای شهری سنتی و تاریخی در ایران، زمینه مناسبی را جهت بازآموزی در ابعاد مختلف طراحی شهری فراهم میآورد. مبتنی بر تحول تدریجی و متناسب با زمان مفاهیم و روشهای تحلیلی، در دانش طراحی شهری، میتوان ابعاد نهفته در طراحی شهرهای کهن ایران را جستجو کرد. با تکیه بر این موضوع، بافت تاریخی شهر نائین و میدانچههای آن، بهعنوان یکی از نمونههای ارزشمند و پابرجای طراحی شهری در مرکز ایران، میتواند نمونه موردی مناسبی را جهت شناسایی عوامل و نیروهای مؤثر در شکلگیری، محتوا و ماهیت میدانچههای محلی ارائه دهد. این فضاها بستر زندگی اجتماعی هممحلهایها و مکان تجلی باورهای فرهنگی و مذهبی آنها بوده و هستند. روش پژوهش مبتنی بر تحقیق تفسیری- تاریخی، تحلیل محتوا و نوعی پدیدارشناسی فضای شهری است. برای دستیابی به اهداف این پژوهش ابتدا عوامل و نیروهای مؤثر در قالب مؤلفههای اصلی فضایی تعیین و سپس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ضمن تاثیر متقابل مؤلفههای مؤثر در این فضاها، مؤلفه آداب و رسوم و ارزشهای اجتماعی دارای نقش محوریتری بوده است، به نحوی که تأثیر بارز آن را میتوان بر روی سایر عوامل مشاهده کرد. همچنین بهدلیل خصلت پایدار ارزشهای اجتماعی، این فضاها همچنان عملکرد گذشته خود را حفظ کرده و بهعنوان قلب تپنده نایین و یکی از مهمترین فضاهای شهری آن عمل میکنند.
بافت تاریخی نایین,میدانچه محلی,ارزش های اجتماعی,محتوی میدان,مراسم آیینی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58610.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58610_b3781aaaa42e4397944dfed074acebcc.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
تبیین مؤلفههای هویت کالبدی شهر سنتی ایرانی
231
246
FA
طاهره
نصر
استادیار معماری، دانشکده هنر و معماری واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.
nasr@iaushiraz.ac.ir
هویت هر شهر را ویژگیها و امتیازات آن شهر در دورهای نسبت به دوره پیش مشخص میسازد. اجزا و عناصر سازنده شکل شهر، نحوه ترکیب آنها و عامل زمان، همگی دارای قابلیت تداعی معنا، بالا بردن قابلیت ایجاد تصویر ذهنی، ایجاد حس مکان و هویت شهری هستند. آنچه قابل تأمل است وجوه اشتراک و تمایز شهرها با هم است. صفات هویتی شهر بر صفات هویتی طبیعی، مصنوعی و انسانی شهر مستقر است. لذا آنچه بهعنوان تصویر در ذهن مردم متصور است، ناشی از سازمان فضایی شهر است. همچنین، عملکردهایی را در مقاطع زمانی مختلف میتوان برای هر فضا تعریف کرد که با استناد به آنها، تعریف شقوق مختلف هویت فضاهای شهری ایرانی (هویت کالبدی، هویت معنایی و هویت عملکردی) امکانپذیر میشود. برای این منظور باید دید تحولات هر دوره چگونه و تا چه حد بوده است. عناصر طبیعی، کالبدهای مصنوعی، ترکیب اقوام و نظامهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حوادث تاریخی موضوعاتی هستند که بررسی تطبیقی آنها در دورههای مختلف سبب شناسایی تمایزات هر دوره تاریخی از دوره دیگر شده و هویت شکلی آن شهر را سبب میشود. بنابراین نکته قابل تأمل این است که هویت تنها یک صفت نیست و مفهومی بیش از صفت را دارا است. هدف از این نوشتار تبیین مؤلفههای هویتبخش به شکل شهر ایرانی است. لذا مدل «مؤلفههای مؤثر در کالبد شهر » در چهار شهر ایرانی شیراز، اصفهان، یزد و بوشهر به آزمون گذاشته میشود. علت انتخاب این شهرها، وجود بافت تاریخی، ارزش تاریخی و شهری آنها است. روش تحقیق با توجه به کنکاش در شکل شهر ایرانی بهصورت توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی میباشد. نتایج حاصل حاکی از وجود مؤلفههای فرهنگی، سیاسی، اقلیمی و اقتصادی در شکل شهر سنتی ایرانی می باشد و در شهر اصفهان سیاست، شیراز فرهنگ، بوشهر اقتصاد و یزد اقلیم بر هویت کالبدی شهر دارای تأثیر بیشتری بوده است.
شکل شهر,ادراک محیطی,هویت,هویت کالبدی شهر ایرانی
https://www.armanshahrjournal.com/article_58613.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58613_e251d52862b9b6d0b332f8c864e09472.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
13
بهبود کالبد سکونتگاههای دانشجویی در جهت افزایش اجتماعپذیری با تکیه بر روش نحو فضا، نمونهموردی: خوابگاه دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار
247
265
FA
محمدتقی
نظرپور
استادیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
پوریا
سعادتی وقار
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
architect.pooria@gmail.com
احمد
حیدری
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
ahmad.heidari68@gmail.com
در طراحی فضاهای خوابگاهی اجتماعپذیر عوامل کالبدی، کارکردی و ویژگیهای اجتماعی- روانی کاربران فضا نقش دارند. پژوهش حاضر با تمرکز بر اصلاح کالبد از طریق نحو فضا و ارتقاء عوامل کالبدی و بهبود فاکتورهایی نظیر راهیابی، جهتگیری، دید مورد نیاز کاربر و خوانایی فضا، درصدد ارائه راهکارهایی بهمنظور ایجاد سکونتگاههای دانشجویی اجتماعپذیرتر میباشد. بههمین منظور دو مورد از خوابگاههای دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار که از چیدمان خطی و حیاط مرکزی برخوردارند، با فرض بر این که پیکرهبندی کالبدی- فضایی مناسب خوابگاه دانشجویی نقش بهسزایی در ارتقاء اجتماعپذیری این اماکن دارد، مورد کنکاش قرار گرفتند. با استناد به پیشینه تجربی موجود، پیکرهبندی فضایی از طریق سه شاخص اتصال، همپیوندی،عمق فضا و شاخص ترکیبی خوانایی در قالب سه رویکرد محوری، محدب و میدان دید مورد سنجش قرار گرفت، بهعلاوه رویکرد عامل اساس در روش چیدمان فضا بهعنوان رویکردی کمکی بهمنظور جامعیت بیشتر به نتایج پژوهش بهکار رفت. شاخصهای نامبرده، در راستای نظریه حرکت طبیعی، روش چیدمان فضا (تحلیل روابط بین فضاها) را به الگوهای رفتاری و اجتماعی کاربران ربط میدهد که نشان از فصل مشترک هر دو مقوله اجتماعپذیری و پیکرهبندی فضایی می باشد، همان طور که در پیشینه تجربی موجود نیز از این روش و نظریه بهمنظور پیشبینی و تحلیل رفتارهای اجتماعی کاربران بهره گرفته شده است. در واقع رویکرد پژوهش حاضر، شناسایی کم هزینهترین اقدامات کالبدی- فضایی مؤثر بر اجتماع پذیری در خوابگاههای دانشجویی، پیش از هر اقدام عملی و سرمایهگذاری می باشد.
اجتماعپذیری,بهبود کالبد,خوابگاه دانشجویی,نحو فضا
https://www.armanshahrjournal.com/article_58618.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_58618_5ac81ae472f71a3e83ec94a019631114.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
تحلیل و سنجش تناسب کاربری زمین با استفاده از سیستم پشتیبان ،"Community Vizᵀᴹ"، نمونه موردی: شهر فیض آباد استان خراسان رضوی
267
279
FA
احمد
افسری
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران.
ahmad.afsari@gmail.com
زهرا سادات
سعیده زرآبادی
دانشیار شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران.
zarabadi.s@gmail.com
تحلیل تناسب کاربری زمین یکی از رویکردهای اساسی در برنامه ریزی است. این فرآیند دارای روند پیچیده و چندبعدی است و باید در آن ب هطور هم زمان حجم انبوهی از متغیرها درنظر گرفته شود. امروزه با پیشرفت های اخیر در زمینه های تکنولوژی فرصت های زیادی برای پردازش حجم انبوه داده ها در فرآیندهای برنامه ریزی و تصمی مگیری فراهم آمده است. روش های مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی و سیستم های پشتیبان برنامه ریزی، ابزارهای سودمندی برای این منظور به شمار می آیند. در پژوهش حاضر با تلفیق قابلیت های GIS با سیستم پشتیبان برنامه ریزی Community Vizᵀᴹ روشی به منظور ارزیابی تناسب اراضی شهری برای کاربری ها ارائه شده است. این سیستم نیز به عنوان یکی از این ابزارهای کارآمد می تواند با لحاظ کردن تعداد زیادی از شاخص های گوناگون، مطلوب ترین زمین ها را برای هر نوع کاربری به صورت لحظه ای، به برنامه ریزان در شناخت آثار مفید یا سیاست گذاری ها کمک نماید و امکان مشارکت را نیز فراهم سازد. فرآیند کلی ارزیابی تناسب کاربری زمین با سیستم پشتیبان برنامه ریزی Community Vizᵀᴹ شامل انتخاب معیارهای مؤثر، تعیین میزان اهمیت و وزن هر معیار، تهیه و تولید نقشه های معیار در محیط GIS و در نهایت تلفیق نقشه های معیار و محاسبه مقدار تناسب هر قطعه زمین برای کاربری تعیین شده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، شهر فیض آباد واقع در خراسان رضوی به عنوان نمونه موردی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد حدود 4/2 هکتار معادل 2/5 درصد از کاربری های موجود با نسبت تناسب پایین و کمتر از 30 درصد می باشند که با ارائه آن ها امکان اتخاذ سیاست های کارا توسط تصمیم سازان و تصمی مگیران شهری را فراهم خواهد آورد.
کاربری زمین,تحلیل تناسب,سیستم پشتیبان برنامه ریزی,.Community Vizᵀᴹ
https://www.armanshahrjournal.com/article_59791.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59791_0e00e8eae76fe10e93e827b18911f68a.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
سنجش بهره وری سیستم های حمل و نقل هوشمند در شهر تهران با بهره گیری از روش تحلیل پوششی داده ها
281
289
FA
شهریار
افندی زاده
دانشیار برنامه ریزی حمل ونقل، دانشکده عمران، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
سیدمحمد
سیدحسینی
استاد تولید صنعتی، دانشکده صنایع، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
امیرحسین
سلاحورزی
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی حمل و نقل، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
amir_selahvarzi@yahoo.com
سیستم های حمل ونقل هوشمند می توانند نقش بسیار مؤثری در دستیابی به تمامی اهداف طرح جامع حمل ونقل و ترافیک شهر تهران داشته باشند. لذا برای بهره گیری از این پتانسیل، لازم است که با استفاده از روش های مناسب ریاضی، نسبت به افزایش کارایی و بهره وری آن ها اقدام نمود. این پژوهش با هدف سنجش بهره وری و کارایی اجزای سیستم های حمل ونقل هوشمند در شهر تهران به انجام رسیده است. روش انجام این تحقیق نیز به کارگیری مدل ریاضی و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره می باشد. در این مقاله پس از شناسایی اجزای اصلی سیستم های حمل ونقل هوشمند در شهر تهران، میزان منافع و هزینه های این سیستم ها از مطالعه تحقیقات و منابع موجود در چهار بعد ایمنی، عملکرد، سودمندی و محیط زیست به دست آمد و در قالب یک جدول میزان شاخص موردانتظار بعد از به کارگیری سیستم های حمل ونقل هوشمند در شهر تهران ارائه شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) و ارائه یک مدل پیشنهادی (مدل درآمد)، منافع و هزینه ها با بهره گیری از مدل مذکور در نرم افزار GAMS کدنویسی شده است. نتایج حاصل از اجرای مدل درآمد در نرم افزار نشان داد سیستم های هوشمند راهگردبانی و مدیریت هوشمند اولویت دهی عبور از تقاطع دارای بیشترین ضرایب بهره وری در بین سیستم های حمل ونقل هوشمند در شهر تهران می باشند و سیستم های هوشمند اطلاع رسانی پیش از سفر، مدیریت هوشمند پارکینگ، چراغ راهنمایی هوشمند و تابلوهای متغیر خبری دارای ضرایب بهره وری نسبتاً بالایی بودند.
حمل ونقل هوشمند,تحلیل پوششی داده ها,مدل درآمد,تهران
https://www.armanshahrjournal.com/article_59792.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59792_c74cb966df47d2d5c775a194a55c127e.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
گونه شناسی سیاست های مدیریت رشد شهری در مناطق شهربنیان
291
308
FA
احمد
خلیلی
0000-0001-8226-578X
استادیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
akhalili@iust.ac.ir
اسفندیار
زبردست
استاد شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
محمد مهدی
عزیزی
استاد شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mmazizi@ut.ac.ir
موضوع رشد شهری و گونه های مختلف آن ب ههمراه سیاست های مدیریت و مهار آن ب هعنوان یک موضوع علی و فرادست، بسیاری از برنامه ها و طرح های شهری و منطقه ای را تحت تأثیر قرار می دهد. مقاله حاضر بر آن است تا به گونه شناسی سیاست های مدیریت و مهار رشد شهری در مناطق شهری بپردازد. برای این منظور دو بخش جهت رسیدن به اهدف مقاله تنظیم شده است. در بخش اول، ابتدا با تدقیق در ده مطالعه مهم و پراستناد در زمینه انواع گونه های رشد شهری، به ارائه مهم ترین گونه های رشد شهری در سه کلان مفهوم رشد شهری، گسترش شهری و پراکنده روئی شهری که به اشتباه در بسیاری از متون به جای هم به کار می روند، پرداخته شده است. بعد از شناسایی دوازده گونه رشد مربوطه، در بخش دوم به گونه شناسی سیاست های مدیریت و مهار رشد شهری در مناطق شهربنیان پرداخته شده و در نهایت بعد از ارائه گونه شناسی ویژه این مطالعه، به بررسی ارتباط گونه های رشد با سیاست های مهار پرداخته شده است. روش تحقیق در این مطالعه نیز روش تحقیق فراتحلیل می باشد. یافته های مطالعه نشان می دهد که مهم ترین سیاست های مدیریت و مهار رشد شهری را که در برخی متون از آن ها تحت عنوان ژئوپلتیک مدیریت رشد نیز یاد شده است، دوازده گونه اصلی مدیریت رشد تشکیل داده و عبارتند از: کمربند سبز شهری، مرزهای رشد شهری و منطقه ای، مرزهای خدمات شهری، مرزهای اعمال قدرت فرامرزی، طرح های جامع الزام آور، هزینه تأثیر توسعه و مقررات همزمانی، همکاری ها و توافقات درون محلی و برنامه ریزی اشتراکی، انتقال و خرید حقوق توسعه، مشوق های تراکمی و تهیه مسکن دربرگیرنده، مالیات ویژه و ابزارهای تأمین مالی، برنامه ساختمان های سبز و توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی.
مدیریت رشد,گونه شناسی,کمربند سبز,مرز رشد شهری,مرز خدمات شهری,محدوده اعمال قدرت فرامرزی
https://www.armanshahrjournal.com/article_59793.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59793_deb263aef15a5d950c29795f7db182c2.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
استفاده از مدل ارزیابی اقتصادی بازا رمحور جهت حفاظت از باغات سنتی شهر قزوین با استفاده از رویکرد انتقال حق توسعه (TDR)
309
321
FA
مجتبی
رفیعیان
دانشیار شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
mrafiyan@gmail.com
نوید
سعیدی رضوانی
استادیار شهرسازی، دانشکده عمران و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، قزوین، ایران.
زهره
محصصیان
کارشناسی ارشد شهرسازی، دانشکده عمران و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، قزوین، ایران.
z_mohas@yahoo.com
افزایش جمعیت و تراکم در شهرها باعث تمایل توسعه گران برای استفاده بیش از پیش از اراضی شهری و در نتیجه فشار فزاینده به فضاهای باز و اراضی کشاورزی شده است. به دنبال راهکارهای عملیاتی و اجرایی برای حفاظت، دیدگاه های نوین در شهرسازی ارائه شده که رو کیردهای بازار محور از جمله این دیدگاه ها در دهه 90 است که منجر به تولید و ارائه ابزارهای کارامدی برای استفاده از ظرفیت های بازار در سیاست گذاری های شهری شده است. یکی از موفق ترین رویکرد های بازار محور در راستای حفاظت از فضاهای باز، انتقال حق توسعه است. انتقال حق توسعه در واقع به معنای حفاظت از زمین به وسیله انتقال حقوق توسعه از یک منطقه به منطقه ای دیگر است. در واقع این رویکرد به مالکین اجازه می دهد که حق توسعه را از قطعه مشخصی از ملکشان جدا کرده و به فروش برسانند و خریداران دیگر مالکان هستند که می خواهند تراکم زمین هایشان را افزایش دهند. شهر قزوین از جمله شهرهایی است که باغات وسیع میوه همچون حلقه ای سبز در پیوند با گذشته، بافت قدیمی شهر را در برگرفته و این باغات سنتی در حال حاضر در معرض تخریب هستند. روش تحقیق در این پژوهش روش تحلیلی است که با استفاده از داده های میدانی و بهره گیری از مدل های تحلیل ماتریسی و روش هزینه و فایده صورت گرفته است. شاخص های مورد نیاز برگرفته از تجارب جهانی اجرای پروژه های TDR انتخاب و با شرایط قزوین بومی سازی شده اند. نتایج نشان داد که ارزش افزوده حاصل از باغات سنتی به میزانی است که می توان در راستای حفاظت از آن ها مورد استفاده قرار گیرد. تحلیل سناریوها نیز نشان داد که هر چه میزان ارزش مازاد حق توسعه بیشتر باشد، امکان موفقیت روش انتقال حق توسعه بیشتر می شود.
حق توسعه,انتقال حق توسعه,مناطق دریافت و ارسال,باغات سنتی,شهر قزوین
https://www.armanshahrjournal.com/article_59796.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59796_85c718e9bc644c7adc95ab43be3b46cd.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
بررسی محله کودک محور در بافت های سنتی و جدید با تأکید بر عوامل کیفی، نمونه موردی: سنندج
323
336
FA
فاطمه
زارعی
کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین، عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان،
قزوین، ایران.
seiran.zarei@yahoo.com
سمیه
آهنی
کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
اسماعیل
صالحی
استادیار گروه برنامه ریزی و مدیریت محی طزیست، دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
essalehi706@gmail.com
محله ب هعنوان یک سلول زنده شهری مطرح است در شهرسازی باید به کودک مانند سایر ساکنان شهر به دیدگاه ویژه ای نگریسته شود. هدف از این پژوهش، تبیین کیفیت محیط شهری مطلوب تر در محله های ارگانیک و برنامه ریزی شده ضمن تطبیق با اصول محله کودک محور است. مبانی نظری تحقیق برگرفته از نظریات اندیشمندان مختلف در حوزه های مختلف شهری، منطقه ای، علوم اجتماعی و علوم اقتصادی می باشد. جهت سهولت در کار، مدل ارزیابی پژوهش در پنج مبحث ملاحظات کالبدی، اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی و مدیریتی به صورت سلسله مراتبی ایجاد شده است. نوع پژوهش کاربردی است و روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی است و به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی، تکمیل پرسش نامه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده کیفیت مطلوب فضا در محله خانقاه (بافت برنامه ریزی شده) با امتیاز 3/11 نسبت به محله قلعه چهارلان است. نتایج آزمون فریدمن حاکی از آن است که هم در بافت برنامه ریزی شده و هم در بافت ارگانیک بین معیارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد (سطوح معنی داری کمتر از 0/05 است). همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان می دهد که در بافت برنامه ریزی شده معیار اقتصادی با امتیاز (3/38) و در بافت ارگانیک معیار اجتماعی با امتیاز (3/49) نسبت به سایر معیارها در اولویت می باشد. درنهایت مدلی پیشنهادی جهت طراحی و برنامه ریزی مناسب فضای شهری باهدف ارتقاء کیفیت محله کودک محور طراحی شده است.
کیفیت محیط,محله کودک محور,سنندج,مدل AHP
https://www.armanshahrjournal.com/article_59797.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59797_ff91c903a26b24c211f848707933b733.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
تحلیل اثرات انتخاب روش های جابه جایی برکیفیت دانش فضایی
337
348
FA
علی
سلطانی
استاد برنامه ریزی و طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
soltani@shirazu.ac.ir
محمد
قضائی
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
محمدرضا
بذرگر
استادیار برنامه ریزی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
رفتار فضایی، فعالیت افراد در فضای جغرافیایی است که از طریق فرآیند شناخت محیط شهری شکل می گیرد. در واقع فرد برای شک لگیری رفتار خود در محیط شهر، به یک سری از دانش ها که در فرصت های گوناگون و با استفاده از ابزارهای متفاوت حاصل می شود، نیاز دارد. تفاوت در دانش فضایی می تواند نتیجه عوامل گوناگونی از قبیل ویژگی های اقتصادی- اجتماعی، تجربه فضا، مسیریابی، رفتار سفر و الگوی سفر باشد. تصاویر ذهنی که از طریق مسیریابی و تجربه سفر کسب می شوند، یکی از ابزارهایی هستند که افراد به وسیله آن ها می توانند تجارب کسب شده از محیط بیرون را به نمایش بگذارند. جابه جایی های درون شهری یکی از کلیدی ترین ابزارهای شک لگیری تصاویر ذهنی افراد هستند. این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین روش های مختلف جابه جایی افراد و تصاویر ذهنی آ نها از عناصر و یادمان های کالبدی شهر انجام گرفته و سعی بر آن بوده تا تنوع در تصاویر ذهنی افراد، با توجه به تنوع در روش های جاب هجایی توضیح داده شود. بدین منظور از 100 نفر از دانشجویان دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) در کلانشهر مشهد به صورت تصادفی و با ابزار پرسشنامه، اطلاعات لازم در مورد کیفیت دانش فضایی و الگوی جابه جایی درون شهری جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های مختلف آمار استنباطی همانند تحلیل واریانس و مدل رگرسیون لاجیت نشان می دهد که تفاوت در دانش فضایی و تصاویر ذهنی افراد، به طور معناداری ناشی از تفاوت در شیوه های جابه جایی افراد است. افرادی که روش شناختی جابه جایی آن ها، از نوع فعال (همانند پیاده روی) بوده است و همچنین افرادی که از روش ترکیبی استفاده کرده اند، در مقایسه با افرادی که شیوه های جابه جایی از نوع منفعل داشته اند در تخمین فاصله و انتخاب مقصد، به صورت موفق تری عمل کرده اند.
دانش فضایی,نشانه های شهری,تصویرذهنی,جابه جایی,مشهد
https://www.armanshahrjournal.com/article_59798.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59798_e6eda3752ff0e6d41da05d12308023bd.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
سنجش گسترش کالبدی شهر دانسفهان و ارائه سازمان فضایی پیشنهادی در راستای گسترش آتی آن
349
363
FA
اسماعیل
شیعه
00000002-2870-8719
استاد شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
esmaeil.shieh@gmail.com
مهدی
سعیدی
پژوهشگر دوره دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
mehdisaidi@arch.iust.ac.ir
صدف
طباطبایی
کارشناس ارشد شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
گسترش کالبدی شهر طی فرآیندی پویا و مداوم در گذر زمان اتفاق می افتد. کالبد شهر در جهت های افقی و عمودی از حیث کمی و کیفی توسعه پیدا می کند. مقاله پیش رو از نوع کاربردی می باشد و با روش مطالعه موردی انجام شده است. ابتدا سنجش و تحلیل گسترش کالبدی شهر دانسفهان انجام شده و در نهایت متناسب با برآورد جهت مستعد گسترش آتی شهر، سازمان فضایی پیشنهادی برای جهت مناسب گسترش آتی ارائه شده است. بدین ترتیب که برای سنجش گسترش کالبدی شهر دانسفهان، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، لایه های مختلف اطلاعاتی تهیه و با همپوشانی و سنجش این لایه ها عوامل جاذبه و محدودکننده در گسترش کالبدی شهر مشخص شد. نتایج این امر نشان دهنده آن بود که دسترسی به راه اصلی ورودی به شهر و راه بین روستایی از عوامل جاذبه و زمین های زراعت آبی و باغ از عوامل دافعه به شمار می آیند. از مهم ترین معیارهای مؤثر در گسترش کالبدی برای برآورد جهت قابلیت گسترش شهر استفاده شده که عبارتند از: معیار دسترسی شامل زیرمعیارهای دسترسی به محدوده شهری، راه های ارتباطی، خط فشار قوی، لوله اصلی گاز و معیار پوشش اراضی با طبقه بندی زراعت آبی، دیم، مختلط، باغ و بایر و معیار فیزیوگرافی که شامل زیرمعیارهای شیب و فاصله از گسل. برای تعیین میزان اهمیت هر یک از معیارها و زیرمعیارها از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای بهره گرفته شده است و با استفاده از روش فازی به مدل سازی فضایی لایه های اطلاعاتی در محیط نرم افزار Arc GIS پرداخته شده و لایه های مختلف با هم تلفیق و در نهایت براساس نقشه محدوده های مستعد گسترش، سازمان فضایی پیشنهادی برای گسترش آتی شهر دانسفهان پیشنهاد شده است. این سازمان پیشنهادی بر گسترش شهر به سمت شمال غربی محدوده کنونی با درنظر گرفتن راهبردها و ضوابط مدیریتی ویژه تأکید می ورزد.
گسترش کالبدی,دانسفهان,روش فرآیند تحلیل شبکه ای و فازی,مدیریت گسترش شهر
https://www.armanshahrjournal.com/article_59799.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59799_c4e52651dbe530712f9b7f20b77d90ef.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
جایگاه عناصر سنتی شهر شرق اسلامی در ریخت شناسی شهر قدیم لار
365
375
FA
محمدحسن
ضیاءتوانا
استاد جغرافیا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
m_tavana@sub.ac.ir
شهر این دستاورد زنده و پویا بشر، همچون دیگر سکونتگاهای انسانی، پیوسته به منزله یکی از شاخص های قلمرو فرهنگی- تمدنی و شهرنشینی و نیز گستردگی پژوهش های انجام شده تاکنون، از برجستگی ویژه برخوردار می باشد. از این رو در این مقاله، به ارائه مد لهایی درباره شکل و قالب بندی آن پرداخته شده است. اما علی رغم چنین مدل های کلیشه ای، نمی توان به راحتی از یک سنخ واحد سخن به میان آورد. زیرا در عین وحدت این کثرت به گونه ای است که حتی در درون یک واحد سیاسی (کشور) به تبایناتی برمی خوریم. از این رو، هدف از پژوهش نه تنها تحلیلی از ساختار فضایی و ریخت شناسی شهر قدیم لار به منزله یک شهر متوسط با پیشینه کهن و فراز و فرود بسیار می باشد، بلکه با میزان آن با مدل های ارائه شده در این رابطه نیز ارتباط دارد. برای دست یابی به این هدف از روش های تحقیق جغرافیایی و مطالعات تطبیقی به گونه اسنادی، چون چندین بار سفر در راستای مکان گزینی، پرسشگری ها و مشاهده ها بهره گرفته شده است. از سوی بنیان های نظری (فرضیه ها) استفاده شده است. نتیجه بررسی ها گواه می دهد که بافت کالبدی این در مواردی چه به لحاظ موقعیت طبیعی و چه به لحاظ ساختار و کارکرد ها با مدل های یاد شده هم پوشی دارد. اما از سوی دیگر انحراف هایی، به ویژه با تأکید بر کارکرد و ساختار ها و حوزه نفوذ و حوزه جذب را نشانگر است. این کارکردها عبارتند از: 1. کارکرد حکومتی؛ 2. کارکرد اقتصادی؛ 3. کارکرد فرهنگی- مذهبی؛ 4. کارکرد مسکونی و سرانجام کارکرد "مکان مرکزی".
شرق اسلامی,عناصر شهری,ریخت شناسی,لار,فارس
https://www.armanshahrjournal.com/article_59801.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59801_a70973d5a4cbb802a2c875e61eb0b369.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
بررسی متغیرهای مؤثر در رشد شهری ارومیه با استفاده از مدل لاجیستیک رگرسیون
377
392
FA
حمید
ماجدی
استاد شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
city.doc@srbiaut.ac.ir
اسفندیار
زبردست
استاد برنامه ریزی شهری، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
بهاره
مجربی کرمانی
استادیار شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، تهران، ایران.
mojarabik@gmail.com
اگرچه رشد شهری پدیده ای مرسوم است، اما الگوها و عوامل محرک آن نسبتاً نامعلوم است و مجموعه عوامل جامعی که بتوانند فرآیند رشد شهری را شرح دهند، ب هدلیل منحصر به فرد بودن خصوصیات شهرها وجود ندارد. برای ارزیابی نتایج برنامه ریزی های انجام شده در رشد شهری و پیش بینی وضعیت محدوده شهرها و دیگر تغییرات کاربری اراضی، برنامه ریزان شهری احتیاج به تحلیل رشد شهری به صورت عملی دارند. این مقاله بر درک فضایی زمانی رشد شهری در ارومیه به عنوان نمونه ای از شهرهای بزرگ ایران تمرکز می کند که رشد کالبدی آن سبب الحاق اراضی پیرامونی به شهر، ایجاد و توسعه سکونت گاه های نابه سامان، حاشیه نشینی و گسترش بی رویه و بی برنامه طی دهه های اخیر شده و درنتیجه به در نظر گرفتن سیاست توسعه ناپیوسته شهر در طرح جامع شهر ارومیه منجر شده است. در این راستا پس از بیان مفاهیم پایه و پیشینه تحقیق درباره رشد شهری، مدلی مفهومی برای تحلیل رشد شهر ارومیه ارائه می کند که در برگیرنده متغیرهای تحلیل رشد شهر ارومیه می باشد. سپس با بررسی انواع روش های مدلسازی رشد شهری، به انتخاب رویکرد مدلسازی (لاجیستیک رگرسیون) برای تحلیل رشد شهری می پردازد. در مرحله بعد با بررسی روند توسعه تاریخی شهر ارومیه، تحلیل رشد شهر ارومیه را با استفاده از مدلسازی لاجیستیک رگرسیون جهت شناخت عوامل محرک رشد شهری و تأثیر این عوامل در رشد شهر ارومیه انجام می دهد و مناطق مسکونی و راه ها را به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر در الگوی رشد شهر ارومیه شناسایی می کند و نهایتاً بیان می کند که در برنامه ریزی آینده شهر ارومیه، الگوی قرارگیری مناطق مسکونی و اثر متقابل کاربری زمین/ حمل و نقل، اهمیت خاصی خواهد داشت.
رشد شهری,ارومیه,مدل سازی,لاجیستیک رگرسیون
https://www.armanshahrjournal.com/article_59803.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59803_f33faefda513d494958293fa4f502014.pdf
دکتر مصطفی بهزادفر
معماری و شهرسازی آرمان شهر
2008-5079
2538-2365
10
21
2018
03
15
بررسی حوزه نفوذ منطقه ای و ساختار کالبدی- عملکردی بندر سیراف در قرن چهارم هجری
393
404
FA
امیر
مرادی
پژوهشگر دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
amir.moradi@modares.ac.ir
علی اکبر
تقوایی
استاد شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
taghvaea@modares.ac.ir
مریم
کامیار
استادیار هنر و معماری، بنیاد دانشنامه نگاری ایران، تهران، ایران.
بندر تاریخی سیراف، مهم ترین بندرگاه بازرگانی ایران از اواخر عصر ساسانی تا اواخر قرن چهارم هجری بود که موقعیت جغرافیایی ویژه آن و دسترسی نزدیک به آبادترین شهرهای جنوب ایران یعنی شیراز و فیروزآباد، امکان تبادل کالا را برای بازرگانان و دریانوردان آن دوران فراهم م ینمود. به جرأت می توان گفت، سیراف شناسنامه تاریخ دریانوردی ایران و صادرکننده هنر و فرهنگ اسلامی به دیگر نواحی دنیا در اوایل قرون اسلامی می باشد. بر این اساس و با توجه به اهمیت جایگاه سیراف، مقاله حاضر از دو روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر مبنای داده های کتابخانه ای و تحلیل محتوا بر مبنای گزارش ها و اسناد باستان شناسی بهره برده است و در این راستا با ارائه نقشه های ساختار کالبدی- عملکردی شهر سیراف در قرن چهارم هجری بر مبنای تحلیل کتب تاریخی، سفرنامه های مرتبط و اسناد باستان شناسی و ارائه جایگاه و حوزه نفوذ منطقه ای سیراف در آن دوره به این نتیجه رسید که، اولاً سیراف دارای معماری و شهرسازی درونگرا بوده و این نتیجه با بررسی شکلی و فرمی و با ارائه عناصر کالبدی منظر شهری سیراف شامل دیوار شهر، ورودی و در، حیاط مرکزی و کوچه و عناصر عملکردی شهر سیراف شامل مسجد، خانه، بازار و مرکز حکومتی حاصل شده است. ثانیاً از نقطه نظر منطقه ای به دلیل قرار گرفتن در راه آبی ابریشم و مقصد راه های زمینی تجاری بودن دارای سطح نفوذ پراهمیت و بالایی بوده است.
سیراف,ساختار کالبدی- عملکردی,حوزه نفوذ منطقه ای,مطالعات باستان شناسی
https://www.armanshahrjournal.com/article_59806.html
https://www.armanshahrjournal.com/article_59806_cccc5720f8b7fde0a031f049f1f7d8fc.pdf